حالت روحی حضرت آدم علیه‌السلام

حالت روحی حضرت آدم علیه‌السلام
1402-01-28
41 بازدید

گویند عارف بالله کسی است که حق را به مشاهدۀ حضوریه بشناسد و «عالِم» بالله کسی است که به براهین فلسفیه، علم به حق پیدا کند و بعضی گویند «علم و عرفان» از دو جهت تفاوت دارد: یکی از جهت متعلَّق، چنان‌چه ذکر شد، و دیگر [آنکه] در معرفت، سابقۀ فراموشی و نسیان مأخوذ است. […]

گویند عارف بالله کسی است که حق را به مشاهدۀ حضوریه بشناسد و «عالِم» بالله کسی است که به براهین فلسفیه، علم به حق پیدا کند و بعضی گویند «علم و عرفان» از دو جهت تفاوت دارد: یکی از جهت متعلَّق، چنان‌چه ذکر شد، و دیگر [آنکه] در معرفت، سابقۀ فراموشی و نسیان مأخوذ است.

           پس چیزی را که ابتدائاً ادراک به آن تعلق شد، گویند «علم» به او حاصل شد، و چیزی را که معلوم بوده و نسیان شد و ثانیاً مورد ادراک شد، گویند معرفت به آن حاصل شد. و عارف را از آن جهت «عارف» گویند که متذکر اکوان سالفۀ خود شود، و بعضی از اهل سلوک، مدعی تذکر عالم «ذر» هستند، و گویند اگر حجاب طبیعت که موجب این غفلت و نسیان است، از پیش چشم سالک برداشته شود، متذکر عوالم سابقه می‌شود […]

           و شیخ عارف کامل، شاه‌آبادی روحی‌فداه، می‌فرمود:

حالت روحی حضرت آدم علیه‌السلام این بود که توجه به مُلک خود نکند و مجذوب عالم غیب و مقام قدسی باشد. و این حرکت، آدم علیه‌السلام را از آدمیت سلب می‌کرد. پس حق تعالی شیطان را بر او مسلط فرمود تا او را متوجه شجرۀ طبیعت کند، و از آن جاذبۀ ملکوتی، او را به مُلک منصرف کند.[1]

منبع: چهل حدیث، امام خمینی (ره)، ح 37، ص 621-622؛ برگرفته از عارف کامل، ص 113-114

[1] آیت‌الله شاه‌آبادی درباره توجه آدم علیه‌السلام به شجره می‌فرماید: «آدم با آینه صاف وجودش، عالم ملکوت و جبروت را می‌بیند، با آن‌ها انس می‌گیرد، و به جانب آن‌ها میل می‌کند و می‌خواهد جزء آن‌ها باشد. ولی از آنجا که چند مرتبه از آن‌ها متأخرتر است، از میل به جانب این درخت ملکوتی یا جبروتی یا مشیت مطلق نهی شده است. این است که خداوند متعال فرمود: “وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمينَ (بقره 35)” زیرا حصول آن برای او ناممکن بود؛ مگر از طریق اکتساب در صعود قوسی (یا پا نهادن در قوس صعود)، اما صعود استقامی، علاوه بر آنکه مُحال است، موجب فنای محض می‌شود؛ مانند فنای قطره در دریا و فنای شعله در معدن خود. این است که خداوند فرمود: ” فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمينَ.” به علاوه، این امر نوعی تعطیل مُلک است. در حالی که صعود قوسی محتاج تدبیر مُلک بدن و استیفای حظوظ آن است تا به این صورت، تدریجاً ارتقا یابد و از حضیض جسمانیت به اوج ملکوتیت، جبروتیت یا فراتر از آن گام بگذارد.» رشحات‌البحار، ترجمه: زاهد ویسی، چاپ سوم، ص 384

برچسب‌ها:, , , , ,