
مرحوم حجت الاسلام و المسلمین سید احمد خمینی (ره) نقل میکنند:
از امام خمینی (ره) پرسیدم که در درس مرحوم آیتالله شاهآبادی چند نفر بودید؟ فرمودند: «گاهی که زیاد میشدیم سه نفر، ولی بیشتر اوقات من تنها بودم و عرفان را نزد ایشان میخواندم.»
سؤال کردم آیا درس دیگری نزد مرحوم شاهآبادی خواندهاید؟ فرمودند: «ایام تعطیل و روزهای پنجشنبه و جمعه، نزد ایشان مفتاح الغیب را خواندم. در همان موقع که شرح فصوص و مفتاح الغیب را میخواندم، بر مفتاح الغیب حاشیه نوشتم.»
پرسیدم دیگر چه کتابهایی نزد ایشان خواندهاید؟ فرمودند: «کتاب منازل السائرین را.» پرسیدم: «چند نفر بودید؟» فرمودند: «من تنها بودم و شاید گاهی یکی دو نفری هم میآمدند، ولی پس از چندی میرفتند.»
پرسیدم ایشان چگونه بودند؟ فرمودند: «من از آقای شاهآبادی سؤال کردم مطالبی را که شما میگویید در کتاب نیست، از کجا میآورید؟ گفتند: گفته میشود! یعنی از خودم میگویم. ایشان حقّ بزرگی بر گردن من دارند و کاملاً وارد بودند، چه در فلسفه چه در عرفان.»
پرسیدم چند سال نزد ایشان عرفان خواندید؟ امام فرمودند: «درست یادم نیست، ولی پنج شش سال شد.» و افزودند: «شرح فصوصی که آقای شاهآبادی می گفتند فرق میکرد با شرح فصوص قیصری؛ ایشان از خودش خیلی مطلب داشت.»
از ایشان سؤال کردم اوّلین کتابی که نوشتهاید چه بود؟ فرمودند: «گمان میکنم اوّلین کتابم یا بهتر بگویم اوّلین چیزی که نوشتم حاشیه بر رأس الجالوت بود و بعد شرح مستقلی بر این حدیث نوشتم و این بعد از تعلّم از آقای شاهآبادی است. وقتی آقای شاهآبادی به قم آمدند، من متأهل نبودم. بعد از تأهّل هم، درس را نزد ایشان ادامه دادم.»
این مطالبی بود که امام خودشان فرمودند و من عین عبارات ایشان را یادداشت کردم.
منبع: عارف کامل، ص 6-8