درختی که هنوز میوه دارد

درختی که هنوز میوه دارد
1402-01-28
29 بازدید

رضاخان و مأموریت رذیلانه در مورد مرحوم آیت‌الله‌العظمی شاه‌آبادی، باید بحث اساسی در محور تفکرات و برنامه‌های زندگی‌شان در اینجا داشته باشیم. دوره‌ای را که ایشان زندگی می‌کردند، قطعۀ بسیار حساسی است. ایشان مشروطه را درک می‌کنند و آنچه که در مشروطه و با نامردمی‌ها و خیانت‌ها و دخالت‌های بیگانگان و جنگ جهانی و اشغال […]

رضاخان و مأموریت رذیلانه

در مورد مرحوم آیت‌الله‌العظمی شاه‌آبادی، باید بحث اساسی در محور تفکرات و برنامه‌های زندگی‌شان در اینجا داشته باشیم. دوره‌ای را که ایشان زندگی می‌کردند، قطعۀ بسیار حساسی است. ایشان مشروطه را درک می‌کنند و آنچه که در مشروطه و با نامردمی‌ها و خیانت‌ها و دخالت‌های بیگانگان و جنگ جهانی و اشغال ایران و منحرف کردن مشروطه می‌گذرد، همه را با آن روح لطیف و عارفانۀ خودشان لمس می‌کنند. بعد می‌رسند به دوران شخصیت بسیار خطرناک تاریخ معاصر ما ـ رضاخان ـ که واقعاً ضربه بسیار عظیمی به تاریخ تشیع و ایران زد و کاری کرد که هیچ سفاکی نمی‌توانست در ایران، در ایران اهل بیت، در ایران علی‌بن ابی‌طالب (سلام‌الله‌علیه)، در ایران امام زمان (عجل‌الله‌فرجه)، انجام بدهد و واقعاً یک مأموریت بسیار رذیلانه‌ای انجام داد.

استعمارگران از خواب زمستانی بیدار شدند

ریشه حرف این است که در مقدمات مشروطه و در انقلاب مشروطه، استعمارگران و به‌خصوص انگلستانِ آن زمان، فهمیدند که روحانیت و دین در ایران، مزاحم جدی منافع استکباری آن‌هاست. فکر نمی‌کردند که روحانیت این‌قدر نیرومند باشد و دین این‌قدر نافذ باشد.

استعمارگران با فتوای مرحوم میرزای شیرازی در مورد تنباکو، از خواب زمستانی‌شان بیدار شدند و با پیروزی سریع ایرانی‌ها در مبارزات مشروطه و شکستن قدرت سلطنت استبدادی قاجار، متوجه عمق نفوذ و قدرت معنوی روحانیت و اسلام شدند.

تضعیف دین از طریق تضعیف روحانیت

آن روزها هنوز شوروی به صورت یک کشور الحادی مطرح نبود، بلکه به شکل یک امپراطوری شبیه یک امپراطوری غرب ـ مثل خود انگلستان ـ مطرح بود. لذا خیلی احساس نیاز نمی‌کردند که دین را در منطقه حفظ کنند. فکر می‌کردند که اگر دین تضعیف شود، به نفع آن‌هاست، ولذا برنامۀ تضعیف دین ـ از طریق تضعیف روحانیت ـ در برنامۀ استکبار قرار گرفت و در ایران هم، کسانی مأمور شدند که این برنامۀ ایشان را اجرا کنند و همراه آن در ترکیه و عثمانی هم، کسانی برای اجرای چیزی شبیه آنچه که در ایران اتفاق می‌افتاد مأمور شدند.

روحانیت، دژی برای دفاع

این ها تأثیر اسلام را در هند دیده بودند. چون انقلاب هندوستان با اینکه مسلمانان در آنجا در اقلیت بودند، تا حدود زیادی روی دوش مسلمان‌ها بود. تحرک روحانیت در عراق را هم دیده بودند که واقعاً روحانیت دژی بود آن موقع برای دفاع در منطقۀ شامات، در حلب، در بعلبک و در هر جا که شیعه حضور داشت. این را احساس می‌کردند. آن‌ها واقعاً برنامۀ سراسری تضعیف اسلام را داشتند و ضربه‌ای که در آن مقطع زدند، هنوز آثارش محو نشده است. و رضاخان این کار را کرد که خوب می‌دانید تقریباً همۀ آثار حضور مردم در صحنه را خواست از بین ببرد؛ گرچه بر عمق و ارادت مردم به اسلام افزوده شد و مردم تشنه شدند و برای رواج اسلام عاشق‌تر شدند.

درخت تنومند عرفان

حالت واقعاً عجیبی پیدا شد که بعد از شهریور 1320، یک‌دفعه دوباره انفجار پیدا شد، اما سرکوب عنیفی[1] بود. در این دوران سرکوب، نقش مرحوم شاه‌آبادی قابل بررسی است و واقعاً باید یک بررسی سیاسی، اجتماعی، معنوی و به‌خصوص عرفانی نسبت به آن انجام شود. آن عرفان عمیق مرحوم شاه‌آبادی، آنجا خودش را نشان داد و آثار آن عرفان، درخت تنومند عرفانی که در قلب شریف ایشان بود، شاخه‌هایش به جامعۀ ما بر و بار داد، و هنوز هم دارد میوه می‌دهد.[2]

راوی: آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی

[1] عنیف: سخت، خشن

[2] سخنرانی در همایش عرفان و شهادت

برچسب‌ها:, ,