دلیلی برای آشکار کردن مسائل عرفانی و ایمانی در سیره آیت‌الله شاه‌آبادی

دلیلی برای آشکار کردن مسائل عرفانی و ایمانی در سیره آیت‌الله شاه‌آبادی
1402-01-30
39 بازدید

س: همان‌‌طوری که مستحضر هستید، در ساحت عرفانی ما، به‌ویژه در سنن، علی‌‌الخصوص عرفان و فلسفه، بحث مکتوم بودن مطرح بوده است و اینکه خیلی از تعالیم را در حقیقت مکتوم می‌‌کردند و در پنهان به افراد خاص تعلیم می‌‌کردند. حتی در تعابیر دینی و شریعتی ما داریم که مَحرم سرّ را می‌‌جستند و به […]

س: همان‌‌طوری که مستحضر هستید، در ساحت عرفانی ما، به‌ویژه در سنن، علی‌‌الخصوص عرفان و فلسفه، بحث مکتوم بودن مطرح بوده است و اینکه خیلی از تعالیم را در حقیقت مکتوم می‌‌کردند و در پنهان به افراد خاص تعلیم می‌‌کردند. حتی در تعابیر دینی و شریعتی ما داریم که مَحرم سرّ را می‌‌جستند و به آن‌‌ها مفاهیم خاص را تعلیم می‌‌دادند و یک سری موارد عمومی را و درحقیقت یک سری هم افراد را جدا می‌‌کردند. یکی از مختصاتی که آقای شاه‌‌آبادی هم داشتند، این بود که در مساجد و در معابر عمومی و مکان‌‌های عمومی که همه نوع افراد بودند، مفاهیم عرفانی را مطرح می‌‌کردند. حتی جایی خاطره‌‌ای نقل می‌شود که به آقای شاه‌‌آبادی گفته شده که آقا چرا این مفاهیم را در نزد عموم مطرح می‌‌کنید؟ که ایشان گفته‌‌اند که بگذارید این کفریات به گوش همه برسد. دلیل این شفاف‌‌گویی و اینکه مطالب را که خیلی‌‌ها معتقدند باید در محافل خاص مطرح بشود ایشان به صراحت و شفافانه مطرح می‌کردند بفرمایید چیست؟

ج: شاید من نتوانم مراد ایشان را بگویم یا دل ایشان را بخوانم و نیت ایشان را بخوانم و ذهن‌‌خوانی کنم که ایشان واقعاً نظرشان چه بوده و چرا این کار را می‌‌کردند. اینکه اشاره کردند که این کفریات به گوش همه برسد، من یک طرف دیگر را می‌‌بینیم و آن این است که امروز، روزگاری نیست که ما دیگر چیزی را مکتوم کنیم. چیزی را نمی‌‌توانیم پنهان کنیم. یک عصری ابزار پنهان کردن در اختیار ما بود؛ یا بالعکس، بگوییم چون زمینه چاپ و انتشار و اطلاع‌‌رسانی و این‌‌ها نبود، ما می‌‌توانستیم مسائل را مکتوب کنیم و خیلی از بزرگان ما می‌‌نوشتند که این را به دست اهلش بدهید؛ چرا؟ چون یک نسخه بود. اگر کسی می‌خواست تهیه کند، باید می‌‌رفت یک مستنسخی پیدا می‌‌کرد، یک هزینه‌‌ای، پولی می‌‌داد و می‌‌گفت آقا برایم بنویس یا خودش استنساخ می‌‌کرد. فرض کن هفت هشت ده قرن پیش این بحث‌‌ها دشوار بود. اما امروز دیگر این مقدور نیست.

من دارم حدس می‌‌زنم شاید ایشان فضا را دیده که اوضاع یک‌‌جوری است یا یک عصری نیست که بتوانیم این‌‌ها را مکتوم کنیم. خوب است آشکار کنیم و بگوییم و دیگران را در جریان بگذاریم و مسائل به گوش همه برسد و یک کمی عمومی کنیم. چه بسا احساس می‌‌کردند که همه مردم الآن نیاز دارند. چرا؟ چون آن زمانی که ما آن را پنهان می‌‌کردیم، آن طرفش هم به گوش کسی نمی‌‌رسید. اگر ایمانیات و عرفانیات را شما پنهان می‌‌کردی، کفریات هم به گوش کسی نمی‌‌رسید. اما امروز روزگاری است که درها باز است و همه چیز به گوش همگان می‌‌رسد. اگر قرار است اندیشه دیگران به گوش مردم برسد و عمومی باشد، بگذارید این‌‌ها هم برسد که مردم بتوانند در تقابل با آن اندیشه‌‌ها تصمیم بگیرند.

«فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه.»[1] بنده معتقدم این الف و لام القول در اینجا الف و لام استغراق است؛ یعنی همه اقوال. تا همه اقوال گفته و شنیده نشود، اتباع احسن معنی ندارد. «فیتبعون احسنه.» شما باید همه اقوال را بشنوید تا بتوانید اتباع احسن بکنید. من این‌‌طوری احساس می‌‌کنم که ایشان دیدند زمانه زمانه‌‌ای است که افکار و اندیشه‌‌ها دارد از همه جانب مطرح می‌‌شود و صلاح را در این دیدند که اندیشه خودشان را هم که حق تشخیص می‌‌دادند و حق می‌‌دانستند، گفته بشود که دیگران بتوانند انتخاب بکنند.

منبع: مصاحبه با دکتر نصرالله حکمت

[1] سوره زمر، آیه 17-18

برچسب‌ها:, , , ,