وصلت با سادات جز من

وصلت با سادات جز من
1402-02-05
35 بازدید

ایشان علاقۀ عجیبی به حضرت زهرا (سلام‌­الله‌­علیها) داشتند و وقتی که نام حضرت زهرا (سلام‌‌الله‌‌علیها) می‌­آمد، اشک از چشمان ایشان سرازیر می­‌شد و تمام محاسن ایشان را خیس می­‌کرد. به همین جهت، تمام دختران‌شان را به سید دادند، حتی سیدی که چیزی نداشت. حتی به آن­‌ها خانه هم می‌­داد. تمامی عروسان‌‌شان سید بودند، به غیر […]

ایشان علاقۀ عجیبی به حضرت زهرا (سلام‌­الله‌­علیها) داشتند و وقتی که نام حضرت زهرا (سلام‌‌الله‌‌علیها) می‌­آمد، اشک از چشمان ایشان سرازیر می­‌شد و تمام محاسن ایشان را خیس می­‌کرد. به همین جهت، تمام دختران‌شان را به سید دادند، حتی سیدی که چیزی نداشت. حتی به آن­‌ها خانه هم می‌­داد. تمامی عروسان‌‌شان سید بودند، به غیر از من. من گفتم: «اگر خدای‌‌نکرده به همسرم یک زمانی توهینی بکنم، مثل این است که به حضرت زهرا (سلام‌‌الله‌‌علیها) توهین کرده‌­ام.» به همین جهت، همسر من سید نیستند. چون ایشان علاقۀ زیادی به حضرت زهرا (سلام‌‌الله‌‌علیها) داشتند، من زن سید نگرفتم. تمام برادران من همسران‌شان سید هستند، حتی پسرم هم همین‌طور. اما من زن سید نگرفتم. من گفتم که ممکن است عصبانی بشوم، بالآخره بشرم دیگر، و یک توهینی بکنم و من زیر دین حضرت زهرا (سلام‌‌الله‌‌علیها) می‌­‌مانم و این کار برای من مشکل است.[1]

راوی: حسن شاه‌­آبادی

[1] مصاحبه با حسن شاه‌­آبادی

برچسب‌ها:, , ,