تأثیرات فیلسوف فطرت بر سبک زندگی

تأثیرات فیلسوف فطرت بر سبک زندگی
1402-01-28
106 بازدید

نكتۀ جالب در رابطه با حضرت آیت‌الله شاه‌آبادی، موضوع و بحث فطرت است. فطرت در طول ساليان و قرون مختلف تغيير نمی‌­كند. یعنی در حال حاضر که ما در قرن 21 هستيم، جامعۀ امروزی مواجه با همان دستورات دينی است كه در حدود 1400 سال از عمر آن می­‌گذرد؛ در عین حال که فطرت انسانی […]

نكتۀ جالب در رابطه با حضرت آیت‌الله شاه‌آبادی، موضوع و بحث فطرت است. فطرت در طول ساليان و قرون مختلف تغيير نمی‌­كند. یعنی در حال حاضر که ما در قرن 21 هستيم، جامعۀ امروزی مواجه با همان دستورات دينی است كه در حدود 1400 سال از عمر آن می­‌گذرد؛ در عین حال که فطرت انسانی تغيير نكرده است. فطرت آدم­‌ها همانی است كه قبلاً بوده است. هنوز هم با گذشت این‌­همه سال، ما انسان‌­های زيبا و صادق را دوست داريم. دربارۀ مسائل خلقت، خداوند و جهان هستی كنجكاويم و هميشه دوست داريم بیشتر بدانيم. اين‌­ها چيزهایی است كه در فطرت ما وجود دارد (اين شبهه‌­ای است كه عده‌­ای می‌­گويند به اسلام هم سرايت می‌­كند. اگر اين‌­طور است، پس بايد اسلام عوض شود! یک دين جديد بيايد! پس چرا نمی‌­آيد؟) هنوز هم آدم‌­ها حق‌‌پرست هستند، آدم‌­ها راستگو یا علاقه‌­مند به راستگویی هستند.

حضرت آیت‌‌الله شاه‌‌آبادی بر اين بحث بسیار كار كرده‌­اند و عمق وجود آدم‌­ها را هدف می­‌گرفتند. می‌‌بینید وقتی صدای موسیقی پزشکی نزدیک مسجد، برای مسجد مزاحمت ایجاد می‌­کند، نظرشان اين نبوده كه صدای موسيقی آن پزشک به هر قيمتی قطع شود، بلكه عقیده داشتند خود دكتر بايد اصلاح گردد؛ در این کار هم موفق می‌‌شوند. یعنی به معلول کار ندارند، بلکه علت را درست می‌­کنند. با اصلاح علت، معلول نیز خودبه‌‌خود از بین می‌‌رود.

در زمینۀ عرفان هم باز به همین‌‌گونه است. آيت‌‌الله شاه‌‌آبادی هم فقيه بودند هم عارف. در زمانی كه خيلی از آدم‌­ها عرفان را مورد مذمت قرار می‌­دادند، ايشان مردانه ايستادند و عرفان تدریس کردند. شاگردانی مانند امام خمینی، علامه طباطبایی و امثال ايشان را تربیت کردند. اما عرفان ایشان با بقیه تفاوت داشت. عرفان اصیل اسلامی بود. مانند بعضی از عرفا به فكر خودشان نبودند. ايشان درد مردم را می‌­شناختند و بیان می‌­کردند. می‌­گفتند كه مسلمانان اين مشكلات را دارند و بر اساس شناخت دردها، راه­های درمان آن را می‌­گفتند. حضرت امام در مکتب ايشان بودند که توانستند جهان را تحت تأثير قرار بدهند و اسلام را سربلند کنند. ايشان درد دين داشتند؛ درد اينكه چرا مسلمانان بايد اين­‌قدر ذليل و خوار باشند. عرفان ايشان گوشه­‌نشينی نبود. بلکه اين تصور را كه عارف آدم سر به زير و گوشه‌‌نشينی است، از مردم می‌­گرفت. شهيد مطهری هم در این باره مطالب زیادی در كتاب‌­های خود بيان کرده است.

برای تفهیم بیشتر این مطلب، من از بحث «ماده و صورت» در فلسفه  کمک می­‌گیرم. در اين بحث، عنوان می‌­شود كه ماده هيچ‌‌گاه بدون صورت نيست. اگر صورت از ماده جدا شود، بلافاصله یک صورت دیگر جايگزين آن خواهد شد. شما وقتی در جامعه نتوانستيد فرهنگ خوبی را جا بیندازید، فرهنگ بد خودبه‌‌خود می­آيد. اين جزء بدیهیات است كه وقتی مردم هيچ سيرۀ عملی و فرهنگی نداشته باشند، دچار انحطاط فرهنگی هم می‌­شوند. ما اگر نتوانيم عرفان اسلامی را برای مردم بيان كنيم، خودبه‌‌خود يوگا، مديتيشن، ووشو یا عرفان‌­های منفی و عرفان‌‌های التقاطی در جامعه رشد می‌­كنند. من نمی­‌گويم همۀ این‌‌ها غلط است، اما باید قبول کنیم که التقاطی است؛ به اين معنی كه یک جاهایی درست است، اما یک جاهایی غلط است و در نهایت راه نادرست را می­‌روند. به بیان دیگر، اين قانون طبيعت است و هیچ گریزی از آن نیست. وقتی نتوان مردم را سيراب کرد، آن‌‌ها دنبال سراب می‌­روند.

متأسفانه ما نتوانسته‌­ايم آن عرفان اصيل اسلامی را به همراه فواید آن در بين مردم جا بيندازيم و آن را شفاف و روشن بیان كنيم. بعضی‌­ها ممكن است متخصص در عرفان هم باشند، ولی همين سؤال‌­ها را بپرسند؛ یعنی بايد روشن شود كه درد و مشكل چيست. عرفان آمده است كه برای ما چه كاری انجام دهد؟ هر علمی متولی یک سری مسائل است. عرفان هم مسائل مربوط به خودش را دارد. به نظر من، مهم‌­ترين مسئله­‌ای كه مردم در عرفان به دنبال آن می‌­گردند، آرامش است (آرامش در اين دنيا). به عنوان نمونه، ملاحظه می‌­فرمایيد كه مردم از نظر اقتصادی و جنبه‌­های ديگر، كم و بيش امرار معاش می­‌كنند. ولی بعضی از افراد پول­‌های زيادی خرج می‌­كنند تا یک آدم رمال بيايد و به آن‌ها بگويد چطور بايد به آرامش برسند! عرفان امروز نياز به اين دارد تا در جامعه مطرح شود. برای اثبات و طرح این نیاز، محتاج این هستیم تا عارفان اسلامی را به عنوان الگو و استاد معرفی كنيم. به مردم بگویيم در موضوع عرفان اسلامی، اين شخصیت نمونۀ یک عارف كامل است. علی‌‌رغم اینکه اشخاص با این خصوصيات خيلی كم وجود دارد، به هر حال شخصیت­‌هایی مانند آيت‌‌الله شاه‌‌آبادی، امام و آيت‌‌الله بهجت نمونه‌­هایی از اين‌­گونه عرفا هستند.

منبع: مصاحبه با دکتر عباس گوهری

برچسب‌ها:, , , , , ,