در واقع آقای شاهآبادی چون فصوص درس میدادند – که آنطوری که مستحضر هستید، امام خمینی به مدت هفت سال در حوزه قم، زمانی که آقای شاهآبادی در قم بودند نزد ایشان فصوص میخواندند – خودبهخود خواندن فصوص و درس دادن آن در نگاه و اندیشه آقای شاهآبادی اثر داشته. از جمله مباحثی را که […]
در واقع آقای شاهآبادی چون فصوص درس میدادند – که آنطوری که مستحضر هستید، امام خمینی به مدت هفت سال در حوزه قم، زمانی که آقای شاهآبادی در قم بودند نزد ایشان فصوص میخواندند – خودبهخود خواندن فصوص و درس دادن آن در نگاه و اندیشه آقای شاهآبادی اثر داشته. از جمله مباحثی را که ما میتوانیم بگوییم که امام خمینی هم در آن تعلیقیه نقل کردهاند، در ابتدای بحث مقدمه قیصری، مثلاً بحث وجود به این صورت مطرح شده.
حالا من اندیشه امام و آقای شاهآبادی را بعد از یک مقدار اندیشه ابنعربی و قیصری میگویم. قیصری یک تقسیمبندی از این عوالم وجود دارد؛ مثلاً بحث مقام ذات را مطرح میکند، بعد از مقام ذات، مقام احدیت را و مقام واحدیت را مطرح میکند که اگر مقام ذات، که ذات را عنقای مغرّب میگیرد که هیچ نبیای به آن ارتباط ندارد و قید غیب میگیرد، بعد هم میگوید که به خاطر ضیق کلام است که ما مجبوریم که آن را به کار ببریم، ولی بعد که مقام احدیت را میگوید که اگر بدون اسم و صفتی در نظر گرفته بشود، میشود احدیت، و حالا اگر با اسم یا صفتی در نظر گرفته بشود، میشود واحدیت که دیگر خلقت را از آن عالم واحدیت مطرح میکند.
امام خمینی، که از شاگردان آقای شاهآبادی بوده، این نگاه را مطرح میکند که میگوید این اصطلاحاتی که اینها به کار بردهاند که وجود را به شرط لا و وجود لا به شرط مقسمی و به شرط شیء، همه اینها مربوط به حقیقت وجود نمیشود، اینها مربوط به ماهیت است و حقیقت وجود از اینها مبرا است. بعد می آید یک تقسیمبندی میکند که میگوید یک زمان این وجود در واقع آن ذات، تجلی میکند به این اسماء و اعیان خارجه و یک زمان هم تجلی بر قلب عرفا میکند و از اینکه عارف این مراحل را طی میکند، بر مبنای آن مکاشفهای که به او دست میدهد، برداشت از این عوالم مختلف برای او مطرح میشود.
بر همین مبنا که آقای شاهآبادی که به بحث فطرت اشاره میکند، همین برداشت را مطرح کرده و بعد امام خمینی آمده دو نوع ظهور و تجلی را مطرح میکند؛ گفته یکی تجلی غیبی احدی است که میگوید در این تجلی تمام اسماء و تمام اعیان و صورتها در آن مستهلک هستند، میگوید تجلی غیبی احدی که آن را اشاره میکند به اسم مستعصره، منتهی میگوید آن تجلی دارد، اما چون خودش غیب است، تجلیاش هم غیبی است. و بعد یک تجلی دیگر دارد که آن اسم اعظم و الله است.
در واقع همان ربّ انسان کامل است که میگوید در این انسان کامل همانطور که اسم الله جامع جمیع همه اسماء است، این انسان کامل که تعین آن است، جامع همه اینهاست. بنابراین اینجا میگوید کثرت اسمایی از اینجا شروع میشود که بهنوعی میتوانیم این را در مقابل مقام واحدیت بگیریم، که آیتالله شاهآبادی نسبت به انسان کامل هم و اینکه عشقش به آن عشق صرف باید برسد، علمش به آن علم صرف باید برسد و تمام آن پنج تایی را که مطرح میکند و فطرتی را که مطرح میکند، به کمال و صرف برسد، همه اینها را در آن انسان کامل میگیرد که بهنوعی باز میبینیم تحت تأثیر این بحث، وجودش در همین راستا پيروي دارد، ولی یک تطبیقاتی داده شده.
مصاحبه با دکتر عبدالرضا مظاهری
نظرات