خیلیها مدعی عرفان هستند میخواهم مطلبی بگویم، و آن این است که اینجا مسئلۀ شخص نیست، مسئلۀ اثر عرفان است و از همینجا باید به محتوای عرفان پی برد. خیلیها مدعی عرفان هستند، عرفان هم نمیشود اندازهاش را گرفت و به کسی بگوییم چقدر عارف است. هر کسی میتواند یک مقداری عارف باشد و به […]
خیلیها مدعی عرفان هستند
میخواهم مطلبی بگویم، و آن این است که اینجا مسئلۀ شخص نیست، مسئلۀ اثر عرفان است و از همینجا باید به محتوای عرفان پی برد. خیلیها مدعی عرفان هستند، عرفان هم نمیشود اندازهاش را گرفت و به کسی بگوییم چقدر عارف است. هر کسی میتواند یک مقداری عارف باشد و به یک بخش از واقعیات آفرینش رسیده باشد و ایمانی داشته باشد. درجات دارد قطعاً. ما باید در آثارش بفهمیم عرفان کجا ظهور میکند، کجا خودش را نشان میدهد.
عرفانهای واقعی
گاهی عرفانهای اشتباهی است. عارفتر از خود پیغمبر میخواهند بشوند؛ یک جوری منقطع از دنیا بشوند و با یک سلیقههای مخصوص خودشان. آن نمی شود آنطوری. عرفان واقعی آن است که انسان به اسلام ناب، به حقایق جهان آفرینش، که در حقیقت از وجود خداوند است و سایۀ وجود حق است، نزدیک شود و در خودش علائمی از آنها را داشته باشد و نشان بدهد.
سندی برای عرفان
جامعیت افکار مرحوم شاهآبادی واقعاً یک سندی برای عرفان است. ما اگر بخواهیم نمونهای از عصر خودمان ارائه کنیم، امام است. امام راحل ما یک نمونۀ انسان عارف واقعی بودند. علمای بزرگوار که ما کم نداریم، همیشه داشتیم، باز هم داریم، در زمان ایشان هم داشتیم؛ لکن امام امتیازاتی داشتند. میدانید دیگر. قبول دارید که امام بین همۀ علما از یک برجستگیهایی برخوردار بودند. این برجستگیها، مقدار زیادش، مرهون عرفانشان بود که اثر تعلیمات مرحوم شاهآبادی بود. امام این عرفان را در وجود خودشان مثل یک آیینهای صاف گرفتند و منعکس کردند و ما آثارشان را در قم و شاگردانی که ایشان تربیت کردند میبینیم. امروز تقریباً سرمایۀ اصلی حرکت اسلام در قرن ما شاگردان امام هستند در دنیا؛ حال، چه شاگردان ایشان در نجف و چه شاگردان ایشان در قم.
امام، عارفی واقعی
اگر امام (ره) از هیچکس غیر از خدا نمیترسیدند، اگر امام حالتی داشتند که وظیفهشان را بر همهچیز مقدم میداشتند و اگر انسانی بودند که خدا را با آن عظمت در بصیرت خودشان میدیدند و دنیا را در مقابل خداوند بسیار حقیر میدیدند و ماسوی را چیزی نمیدیدند، اینها به خاطر دانش و عرفان ایشان است و قطعاً سهم قابل توجهی از این دانش و عرفان را از مرحوم آقای شاهآبادی گرفته بودند.[1]
راوی: آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی
[1] سخنرانی در همایش عرفان و شهادت
نظرات