چه بسا به خاطر عارف یا فیلسوف بودن و داشتن این اسماء و عناوین، در ذهن اینچنین تداعی بشود که چنین شخصیتهایی کاری به سنت ندارند و از دستورات دینی تبعیت نمیکنند؛ برای خود مسلک و روش خاصی دارند که ارتباطی به شریعت ندارد. شاید این تداعی، به خاطر کسانی باشد که اسم عارف بر […]
چه بسا به خاطر عارف یا فیلسوف بودن و داشتن این اسماء و عناوین، در ذهن اینچنین تداعی بشود که چنین شخصیتهایی کاری به سنت ندارند و از دستورات دینی تبعیت نمیکنند؛ برای خود مسلک و روش خاصی دارند که ارتباطی به شریعت ندارد. شاید این تداعی، به خاطر کسانی باشد که اسم عارف بر خودشان گذاشتنهاند. وقتی به نوشتههای آیتاللهالعظمی میرزا محمدعلی شاهآبادی نگاه میکنیم، بهویژه کتابهایی نظیر «الانسان و الفطره»، «الایمان و الرجعَه» و «القرآن و العتره»، میبینیم هم اصل آن سخنان را از قرآن و اهل بیت میگیرند، هم تخصیص و فروعات آنها را. هر چه میگویند، یا مستند به آیات قرآن است یا به روایتی از روایات اهل بیت.
در عمل نیز این پیروی و ارادت محض بروز و نمودی آشکار دارد. حجتالاسلام محمدعلی شاهآبادی، نوۀ مرحوم شاهآبادی، میگوید:
توسلاتی که ایشان به خاندان رسالت داشتهاند عجیب است. مثلاً مرحوم حاج احمد آقای روحانی، در ایام فاطمیه که روز شهادت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بوده، شروع به روضه خواندن در منزل ایشان میکند. مرحوم آیتالله شاهآبادی به قدری گریه میکنند و شانههایشان حرکت میکرده و بیتابی میکردند که بعد از منبر به مرحوم آیتالله روحانی میفرمایند: «اینطور ذکر مصیبت کردن خلاف شرع است.» به تعبیر ایشان: «شما انسان را میکشید!» مرحوم آقای روحانی به ایشان میگویند: «من از شما اطاعت میکنم، ولیکن همه که اینطور نیستند و روحیاتشان مثل شما نیست. من مجبورم که ذکر مصیبت را با طول و تفصیل بیشتری بیان کنم.»
به هر صورت، توسلات ایشان خیلی زیاد بود. حتی در ایام عزاداری، خودشان با پای پیاده شرکت میکردند و با کهولت سن، همراه عزاداران یک مسیر طولانی را طی میکردند. رؤسای هیئتهای عزاداری به ایشان میگفتند: «همینقدر هم برای شما کفایت میکند» و تشکر میکردند، ولی ایشان این مسیر را ادامه میدادند و با پای پیاده در عزاداریها شرکت میکردند.
نظرات