اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ قَوْلِكَ بِأَرْضَاهُ وَ كُلُّ قَوْلِكَ رَضِيٌّ […] چنانکه در گذشته محقق شد و تحقیق لازم در این باره به عمل آمد، حالات سالک و مقامات او در سیر و سلوکش مختلف است. پس در هر حالی و شأنی، محبوبش با اسمی برای او ظاهر میشود […] و گاهی میشود که با یک اسم، […]
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ قَوْلِكَ بِأَرْضَاهُ وَ كُلُّ قَوْلِكَ رَضِيٌّ
[…] چنانکه در گذشته محقق شد و تحقیق لازم در این باره به عمل آمد، حالات سالک و مقامات او در سیر و سلوکش مختلف است. پس در هر حالی و شأنی، محبوبش با اسمی برای او ظاهر میشود […] و گاهی میشود که با یک اسم، دو گونه تجلی و دو طور ظهور مینماید. یک جلوه به گونه کثرت در وحدت، و در این حال چیزی میگوید که دلالت بر وحدت دارد و میگوید: «بارالها من از قول تو سؤال میکنم.» و لفظ قول را مفرد میآورد و اگر به گونهای دیگر تجلی کرد و تجلی وحدت در کثرت بود، سلطان کثرت بر دل او غالب آید.
پس کلامی را مترنم میشود که مناسب با حالش بوده و دلالت بر کثرت نماید، و میگوید: «بارالها من از تو سؤال میکنم به تمامترین کلماتت.» و کلمات را به لفظ جمع میآورد. و این یکی از اسرار آن است که در دعای شریف، لفظ «قول» مفرد و لفظ «کلمات» به صیغه جمع آمده است […].
و از شیخ عارف کامل که خدا سایهاش را مستدام کند، پرسیدم که «جهت مفرد بودن در بعضی جملات و جمع بودن در بعضی دیگر چیست؟
حاصل جواب این بود که
«حالات سالک مختلف است. گاهی میشود که پروردگارش بر او با اسمی تجلی میکند و حالتی به حسبِ آن تجلی دارد، سپس به اسم دیگری تجلی میکند و حالتی مناسب با آن تجلی دارد. پس با همان اسم اول تجلی میکند، پس آن حالت اولی بازمیگردد. اینجاست که سؤال در حالت اول با سؤال در حالت سوم به یک گونه است.»
توضیح مترجم در پانویس کتاب: «فرق میان جواب شیخ بزرگوار با پاسخ حضرت امام این است که حضرت امام کثرت و وحدت را در خود تجلی میداند، ولی شیخ در تعدد تجلیات، که اگر با اسمی یک بار تجلی شد، سؤال به صورت مفرد میآید و اگر با یک اسمی دو بار بیشتر تجلی شد، سؤال به صیغه جمع میآید.»
منبع: شرح دعای سحر، امام خمینی (ره)، ترجمه سید احمد فهری، ص 169-171؛ متن عربی عبارات امام: ص 304 همان کتاب؛ برگرفته از عارف کامل، ص 148-149
نظرات