پس ای طالب حق و سالک الی الله، چون شیطانِ واهمه را به زنجیر کشیدی و خلع نعلینِ حبّ زن و فرزند و دیگر شئون دنیوی را نمودی و با جذوه نار عشق فطرةاللهی مأنوس شدی، و «أنّی آنَستُ ناراً»[1] گفتی، و خود را خالی از موانع سیر دیدی و اسباب سفر را آماده کردی، […]
پس ای طالب حق و سالک الی الله، چون شیطانِ واهمه را به زنجیر کشیدی و خلع نعلینِ حبّ زن و فرزند و دیگر شئون دنیوی را نمودی و با جذوه نار عشق فطرةاللهی مأنوس شدی، و «أنّی آنَستُ ناراً»[1] گفتی، و خود را خالی از موانع سیر دیدی و اسباب سفر را آماده کردی، از جای برخیز […] و زنجیرها و سلسلههای زمان را بگسلان و از این زندان، خود را نجات ده.
تو را ز کنگره عرش میزنند صفیر / ندانمت که در این دامگه چه افتاده است
پس عزم خود را قوی کن و اراده خویش را محکم نما که اول شرط سلوک، عزم است و بدون آن، راهی را نتوان پیمود و به کمالی نتوان رسید. و شیخ بزرگوار، شاهآبادی روحی فداء، آن را مغز انسانیت تعبیر میکردند.[2]
بلکه توان گفت که یکی از نکات بزرگ تقوا و پرهیز از مشتهیات نفسانیه و ترک هواهای نفسانیه و ریاضات شرعیه و عبادات و مناسک الهیه، «تقویت عزم» و انقهار قوای ملکیه در تحت ملکوت نفس است، چنانچه پیش از این ذکر شد.
منبع: آداب نماز، امام خمینی (ره)، چاپ نهم، ص 52-53؛ برگرفته از عارف کامل، ص 122-123
[1] این آیه شریفه که قسمتی از سخن حضرت موسی علیهالسلام است با خانوادهاش، در سورههای طه و نمل آمده است: «أذ رأی ناراً فقالَ لِأهلِهِ امکُثُوا إنی آنَستُ ناراً؛ یعنی: هنگامی که موسی علیهالسلام آتشی را دید، پس به خانواده خود گفت در این مکان توقف کنید، بهدرستی که من آتشی را یافتهام.» (سوره نمل، آیه 7)
[2] امام راحل (ره) نیز همچون استاد بزرگوارشان در فرازی از کلمات خود، عزم را مغز انسانیت دانستهاند: «ای عزیز، بکوش تا صاحب عزم و اراده شوی که خدای نخواسته، اگر بی عزم از این دنیا هجرت کنی، انسانِ صوری بیمغزی هستی که در آن عالم، به صورت انسان محشور نشوی؛ زیرا که آن عالم، محل کشف باطن و ظهور سریره است.» (چهل حدیث، ح 1)
نظرات