نکتهای که من از مجلس درس ایشان استفاده کردم و بعدها در کتب عرفا دیدم، یکی مسئلۀ زاییدن دوباره بود، که یک اصطلاحی است که در مسیحیت هم هست و عبارت عربی است که منسوب به حضرت عیسی میکنند که: «لم یلجو من لم یولد مره»؛ یعنی به ملکوت آسمانها نمیرسد آن کسی که دوبار […]
نکتهای که من از مجلس درس ایشان استفاده کردم و بعدها در کتب عرفا دیدم، یکی مسئلۀ زاییدن دوباره بود، که یک اصطلاحی است که در مسیحیت هم هست و عبارت عربی است که منسوب به حضرت عیسی میکنند که: «لم یلجو من لم یولد مره»؛ یعنی به ملکوت آسمانها نمیرسد آن کسی که دوبار زاییده نشده باشد. یعنی انسان یک بار از مادرش زاییده میشود و از رحم مادرش به این دنیای خاکی گام مینهد، و یک بار هم باید از دنیای خاکی به آن دنیای معنوی.
آن کسانی که اهل عرفان هستند، مقدمات آن در این دنیا برایشان فراهم میشود، یعنی در همین دنیا جسم خودشان را فراموش میکنند و در همین دنیا تعلقاتشان را از بین میبرند. آن نکتهای را که از شهید شاهآبادی میخواستم بگویم این است که میگویند که «موت قبل أن تموت»؛ یعنی قبل از اینکه مرگ طبیعی فرابرسد، با مرگ ارادی خودتان را بمیرانید؛ «من امات نفسه موتاً ارادیا، إن کان تموت حیاتاً له» اگر کسی بتواند خودش را با مردن ارادی بمیراند، آن مردن طبیعی که نفس آخر را میکشد، دیگر برایش مرگ نیست، بلکه حیات است. نکتۀ سوم که از مرحوم شاهآبادی آموختم، به نقل از عرفا ذکر کردهاند انسانی که میخواهد از این دنیا فارغ باشد و به مقام معنوی برسد، بایست تمام تعلقات خودش را قطع کند و احساس استغنا داشته باشد.
نظرات