معروف است امام خمینی از استادشان، آیتالله شاهآبادی، پرسیده بودند دلیل بیان مطالب عرفانی و ایمانی خاص به عامه مردم چیست و ایشان در پاسخ فرموده بودند: «بگذارید این کفریات به گوش اینها هم بخورد!» دکتر نصرالله حکمت، درباره اینکه چرا ایشان، بر خلاف دیگر عرفا و علما، اینگونه مطالب ویژه را در میان مردم […]
معروف است امام خمینی از استادشان، آیتالله شاهآبادی، پرسیده بودند دلیل بیان مطالب عرفانی و ایمانی خاص به عامه مردم چیست و ایشان در پاسخ فرموده بودند: «بگذارید این کفریات به گوش اینها هم بخورد!» دکتر نصرالله حکمت، درباره اینکه چرا ایشان، بر خلاف دیگر عرفا و علما، اینگونه مطالب ویژه را در میان مردم مطرح میکردند، میگوید:
شاید من نتوانم مراد ایشان را بگویم یا دل ایشان را بخوانم و نیت ایشان را بخوانم و ذهنخوانی کنم که ایشان واقعاً نظرشان چه بوده و چرا این کار را میکردند. اینکه اشاره کردند که این کفریات به گوش همه برسد، من یک طرف دیگر را میبینیم و آن این است که امروز، روزگاری نیست که ما دیگر چیزی را مکتوم کنیم. چیزی را نمیتوانیم پنهان کنیم. یک عصری ابزار پنهان کردن در اختیار ما بود؛ یا بالعکس، بگوییم چون زمینه چاپ و انتشار و اطلاعرسانی و اینها نبود، ما میتوانستیم مسائل را مکتوب کنیم و خیلی از بزرگان ما مینوشتند که این را به دست اهلش بدهید؛ چرا؟ چون یک نسخه بود. اگر کسی میخواست تهیه کند، باید میرفت یک مستنسخی پیدا میکرد، یک هزینهای، پولی میداد و میگفت آقا برایم بنویس یا خودش استنساخ میکرد. فرض کن هفت هشت ده قرن پیش این بحثها دشوار بود. اما امروز دیگر این مقدور نیست.
من دارم حدس میزنم شاید ایشان فضا را دیده که اوضاع یکجوری است یا یک عصری نیست که بتوانیم اینها را مکتوم کنیم. خوب است آشکار کنیم و بگوییم و دیگران را در جریان بگذاریم و مسائل به گوش همه برسد و یک کمی عمومی کنیم. چه بسا احساس میکردند که همه مردم الآن نیاز دارند. چرا؟ چون آن زمانی که ما آن را پنهان میکردیم، آن طرفش هم به گوش کسی نمیرسید. اگر ایمانیات و عرفانیات را شما پنهان میکردی، کفریات هم به گوش کسی نمیرسید. اما امروز روزگاری است که درها باز است و همه چیز به گوش همگان میرسد. اگر قرار است اندیشه دیگران به گوش مردم برسد و عمومی باشد، بگذارید اینها هم برسد که مردم بتوانند در تقابل با آن اندیشهها تصمیم بگیرند.
«فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه.»[1] بنده معتقدم این الف و لام القول در اینجا الف و لام استغراق است؛ یعنی همه اقوال. تا همه اقوال گفته و شنیده نشود، اتباع احسن معنی ندارد. «فیتبعون احسنه.» شما باید همه اقوال را بشنوید تا بتوانید اتباع احسن بکنید. من اینطوری احساس میکنم که ایشان دیدند زمانه زمانهای است که افکار و اندیشهها دارد از همه جانب مطرح میشود و صلاح را در این دیدند که اندیشه خودشان را هم که حق تشخیص میدادند و حق میدانستند، گفته بشود که دیگران بتوانند انتخاب بکنند.[2]
[1] سوره زمر، آیه 17-18
[2] مصاحبه با دکتر نصرالله حکمت
نظرات