نماز شب از عبادتها و نمازهای پرفضيلت است. نيايش در دل شب حالت خاصی به انسان میدهد كه در دل حقپويان و خداجويان احساس زيبايی است تا اوج معنويت. لذا دوستان حق و بالاخص آنان كه همۀ عمر برای يافتن معنای حقيقت و سير در سلوک عرفان الهی گذراندند، وقت دعای شبانه را بر هيچ […]
نماز شب از عبادتها و نمازهای پرفضيلت است. نيايش در دل شب حالت خاصی به انسان میدهد كه در دل حقپويان و خداجويان احساس زيبايی است تا اوج معنويت. لذا دوستان حق و بالاخص آنان كه همۀ عمر برای يافتن معنای حقيقت و سير در سلوک عرفان الهی گذراندند، وقت دعای شبانه را بر هيچ زمان ديگر ترجيح نمیدهند؛ چرا كه خداوند هميشه شب و سحر را برای راز و نياز پيشنهاد ميكند:
وَ بِالاْ َسْحَارِ هُمْ يسْتَغْفِرُون[1]َ
شب و دعای شب زمان تكامل است. پرورش روح و رسيدن به حالتی است كه همۀ وجود آدمی و همۀ حضور قلبش برای خدا باشد. عارف هم پاسی از شب را زنده میدارد تا برسد به مقام محمود و پيدا كند درجۀ كامل را با همۀ وجود.
وَ مِنَ الَّيلِ فَتَهَجَّدْ بِه نَافِلَةً لَّك عَسَيَّ أَن يبْعَثَك رَبُّك مَقَامًا مَّحْمُودًا[2]
توفيق خواندن نماز شب و شبزندهداری برای عبادت پروردگار، فضيلتی است الهی و بزرگ؛ برای كسانی كه در دل شب به پا میخيزند و از بسترهای گرم خواب خود دور میشوند، رو به درگاه خداوند میآورند و پروردگار خود را با بيم و اميد میخوانند. بهدرستی كه هيچكس نمیداند بابت اين كار پرفضيلت چه پاداشهای مهمی از طرف خداوند برای آنها نهفته شده است.
پير خرابات عرفان الهی آگاه است به اهميت اين كار بزرگ، با همۀ دل و جان و وجود. او سالها، نه، تمام عمرش، هر شب به اين فيض عظيم میگذشت؛ عبادات شبانه. در دل شب از نيمه تا اذان صبح مناجات با خدا و نيايش با پروردگار. عارف حكيم میداند. خداوند علمش را بر او ارزانی كرده تا بداند ارزش نيايش در دل شب را؛ تا بداند فضيلت نماز شب را؛ تا در دل شب از عذاب آخرت خوفناک باشد و به رحمت پروردگار اميدوار. علم اين فقيه و فيلسوف عالیقدر علم حقيقی است. نشانۀ آن هم همان عبادتهای شبانه است كه پير بزرگ به آن حقيقت معنا دست يافته بود.
آيا كسانى كه مىدانند با كسانى كه نمىدانند يكسانند؟[3]
همسر آیتالله شاهآبادی از عبادت ایشان چنین میگوید: «ايشان اينقدر عبادت میكردند كه شب كه میشد، شايد دو ساعت استراحت میكردند. باقی آن همهاش مطالعه بود و دعا بود و قرآن بود. هر شب نماز شبشان را میخواندند و عبادت میكردند و دعا و ثنایشان را هم خيلی آهستهآهسته میخواندند. نماز شب را كه میخواندند، از جايشان بلند میشدند، لباس میپوشيدند و میرفتند مسجد. چون نزديک اذان صبح بود و بايد نماز جماعت را در مسجد میخواندند.»
اى جامه به خود پيچيده! شب را جز كمى به پا خيز. نيمى از شب را يا كمى از آن. كم كن يا بر نصف آن بيفزا. و قرآن را با تأمل و دقت بخوان. چرا كه ما بهزودى سخنى سنگين به تو القاء خواهيم كرد.[4]
خداوند آگاه است كه ياران و همراهان و دوستداران پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) و آنان كه همۀ عمر قلبشان برای مفاهيم الهی میتپد، تا آن را با تمام وجود باور كنند، هر شب به پا ميخيزند و مانند رسول اكرم (صلیاللهعلیهوآله) به درگاه ذات احديت به نيايش و مناجات میپردازند.
عارف بزرگ بر اين نكته اشراف داشت كه «نماز و عبادت مؤمنان در شب پابرجاتر و با استقامتتر است.[5]» پس چرا بايد اين فضيلت مهم را از دست بدهد و آيا خواب شبانه بهای اين عظمت نيايش شبانه را دارد؟
همسر آن عارف کامل در این مورد چنین میگوید:
«عرض کردم که ایشان آنقدر عبادت میکردند که شب که میشد شاید دو ساعت استراحت میکردند، باقی آن، همهاش مطالعه بود و دعا بود و قرآن بود. و آنوقت من هم بلند میشدم سماورم را روشن میکردم، چایی میدادم به ایشان. و ایشان چایی میخوردند و نماز شبشان را میخواندند و عبادت میکردند. و دعا و ثنایشان را هم خیلی آهستهآهسته میخواندند. نماز شب را که میخواندند، ساعت را نگاه میکردند. اصلاً خود آسمان ساعت بود. بلند میشدند از جایشان، لباس میپوشیدند میرفتند مسجد. شاید نیمساعت به صبح داشتیم.»[6]
[1] ذاریات 18
[2] اسراء 79
[3] زمر 9
[4] مزمل 1-5
[5] مزمل 6
[6] سرگذشتپژوهی، خرداد 89
نظرات