یكی از عیالات مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی، البته به احترام مادر من، گفت: «من مخصوصاً این سفر میام قم كه به برادرانم سفارش شما را بكنم.» چهار برادر بزرگ و مجتهد بزرگوار ایشان بودند و من در مدرسه اجدادی ایشان مشغول به تحصیل بودم؛ یعنی این‌ها هم از لحاظ این مكتب پرورش‌یافته مخلصی بودند. همین بانوی […]
یكی از عیالات مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی، البته به احترام مادر من، گفت: «من مخصوصاً این سفر میام قم كه به برادرانم سفارش شما را بكنم.» چهار برادر بزرگ و مجتهد بزرگوار ایشان بودند و من در مدرسه اجدادی ایشان مشغول به تحصیل بودم؛ یعنی این‌ها هم از لحاظ این مكتب پرورش‌یافته مخلصی بودند. همین بانوی بزرگوار در وصیت‌نامه‌اش توصیه می‌كند به آیت‌الله نصرالله شاه‌آبادی كه «در مجلس من آقای قریشی باید منبر برود.» وقتی من رفتم به مجلس، دیدم بزرگانی مثل مرحوم علامه فلسفی و گویندگان دیگری حضور داشتند. من به حاج‌آقا نصرالله عرض كردم: «خب با بودن آقایان، بزرگان كلام و سخن، چگونه منبر بروم؟» فرمودند: «دیگر وصیت مادر است و باید منبر بروی.» یادم نمی‌رود كه آن سال البته منبر كوتاه بود، ولی می‌توانم بگویم كه حق مطلب را بحمدالله توانستم ادا كنم و روح این بانوی بزرگ اسلام را شاد كنم.[1]
راوی: حجت‌الاسلام سید علی اکبر قریشی
[1] لازم به توضیح است این بانوی مکرم خانم مریم‌سادات روحانی، دختر فقیه متنفذ قم، مرحوم آیت‌الله حاج سید صادق قمی روحانی و خواهر حضرات آیات حاج میرزا محمود، حاج میرزا ابوالحسن، حاج میرزا ابوالقاسم و حاج آقا احمد روحانی بودند.
نظرات