چنانچه معلوم شد […] انسان غیرمحتجب […] آنچه از حق تعالی بیند و آنچه از ذات مقدسش نسبت به او صادر شود، به نظر خشنودی و رضایت به او نظر کند و از حق تعالی و افعال او راضی و خشنود میباشد […] و اما صاحب فطرت محجوبه، چون کمال را در مورد دیگری تشخیص […]
چنانچه معلوم شد […] انسان غیرمحتجب […] آنچه از حق تعالی بیند و آنچه از ذات مقدسش نسبت به او صادر شود، به نظر خشنودی و رضایت به او نظر کند و از حق تعالی و افعال او راضی و خشنود میباشد […] و اما صاحب فطرت محجوبه، چون کمال را در مورد دیگری تشخیص داده […] به اندازه احتجاب از حق، از حق تعالی و افعال او ساخط و غیرراضی است […] گرچه به زبان نیاورد.
و شیخ بزرگوار ما، جناب عارف بالله، شیخ محمدعلی شاهآبادی، ادام الله ظله علی رئوس مریدیه[1]، میفرمودند:
محبت زیاد به دنیا سبب آن میشود که در وقت خروج از دنیا که انسان دید بهعیان که حق تعالی و ملائکه و سدنه[2] (خدمتکاران) او، محبوب او را از او میگیرند، و او را از محبوبش جدا کنند، بالجبلة[3] (طبیعتاً) والفطرة غضبناک به آنها شود، و با عداوت حق تعالی و ملائکۀ مقدسۀ او از دنیا بیرون رود.[4]
و قریب به این معنی در حدیث شریف کافی هست و ما در شرح اربعین، این حدیث شریف را در حدیث بیست و هشتم قرار داده، شرح نمودیم.
بالجمله، سخط و غضب بر حق تعالی و افعال او، از جنود ابلیس و جهل است و لازمه فطرت محجوبه است. أعاذَنا اللهُ مِنهُ.
منبع: شرح حدیث جنود عقل و جهل، امام خمینی (ره)، مقصد ششم در رضا و سخط، چاپ سوم، ص 164-166؛ برگرفته از عارف کامل، ص 142-143
[1] خداوند سایهاش را بر سر مریدانش مستدام بدارد.
[2] جمع «سادن»، به معنی پردهدار، خدمتکار
[3] جِبِلّة: طبیعت، فطرت، سرشت
[4] امام خمینی (ره) در نامهای خطاب به فرزندشان چنین مینویسند: «شخصی متعبد و مورد وثوق نقل میکرد که بر بالین محتضری رفتم و او گفت: ظلمی را که خدا بر من میکند هیچکس نکرده، او مرا از این بچههایم که با خون دل پرورش دادهام میخواهد جدا کند! و من برخاستم و رفتم و او جان داد» (نقل از کتاب جلوههای رحمانی). ضمناً امام خمینی، این حکایت را با تفصیل بیشتر در سخنرانی مورخ 4/11/59 خود در جمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضای هیئت دولت نیز نقل فرمودهاند (صحیفه نور، ج 14، ص 20).
نظرات