اگر یکی از حقایق الهی را از لسان عارف شوریده یا سالک دلسوخته یا حکیم متألّهی بشنویم، چون سامعه ما تاب شنیدن آن را ندارد و حبّ نفس مانع شود که به قصور خود حمل کنیم، فوراً او را مورد همه طور لعن و طعن و تکفیر و تفسیق قرار میدهیم، و از هیچ غیبت […]
اگر یکی از حقایق الهی را از لسان عارف شوریده یا سالک دلسوخته یا حکیم متألّهی بشنویم، چون سامعه ما تاب شنیدن آن را ندارد و حبّ نفس مانع شود که به قصور خود حمل کنیم، فوراً او را مورد همه طور لعن و طعن و تکفیر و تفسیق قرار میدهیم، و از هیچ غیبت و تهمتی نسبت به آن فروگذار نمیکنیم. کتاب وقف میکنیم و شرط استفاده از آن را قرار میدهیم [که] روزی صد مرتبه لعن به مرحوم ملا محسن فیض [کاشانی][1] کنند! جناب صدرالمتالهین[2] را که سرآمد اهل توحید است، زندیق میخوانیم و از هیچگونه توهینی درباره او دریغ نمیکنیم […].
من خود میدانم که این لعن و توهینها به مقامات آنها ضرری نمیزند، بلکه شاید به حسنات آنها افزاید و موجب ارتفاع درجات آنها گردد، ولی اینها برای خود ماها ضرر دارد و چه بسا که باعث سلب توفیق و خذلان ما گردد.
شیخ عارف ما روحی فداه میفرمود:
«هیچ وقت لعن شخصی نکنید، گرچه به کافری که ندانید از این عالم [چگونه] منتقل شده، مگر آنکه ولیّ معصومی از حال بعد از مردن او اطلاع دهد. زیرا که ممکن است در وقت مردن، مؤمن شده باشد. پس لعن به عنوان کلی بکنید.»
یکی دارای چنین نفس قُدسیهای است که راضی نمیشود به کسی که در ظاهر، کافر مرده توهین شود، به احتمال آنکه شاید مؤمن شده باشد در دَمِ مردن، یکی هم مثل ما است!
منبع: چهل حدیث، امام خمینی (ره)، ح 28، ص 456-457؛ برگرفته از عارف کامل، ص 120-122
[1] مرحوم ملا محسن فیض کاشانی (متوفای 1091ق)، محدث و فقیه و عارف و حکیم قرن 11 هجری و از شاگردان شیخ بهایی و صدرالمتالهین است و علامه مجلسی از شاگردان اوست. تأثیر افکار ملاصدرا در آثار فیض کاشانی مشهود است.
[2] ملاصدرا
نظرات