امر دوم در حقیقت «لیلة القدر» است […] و اهل معرفت گویند که مراتب نزول حقیقت وجود، به اعتبار احتجاب شمس حقیقت در افق تعینات، «لیالی» است و مراتب صعود با اعتبار خروج شمس حقیقت از آفاق تعینات، «ایام» است. و شرافت و نحوست «ایام» و «لیالی» به حسب این بیان واضح شود […] پس […]
امر دوم در حقیقت «لیلة القدر» است […] و اهل معرفت گویند که مراتب نزول حقیقت وجود، به اعتبار احتجاب شمس حقیقت در افق تعینات، «لیالی» است و مراتب صعود با اعتبار خروج شمس حقیقت از آفاق تعینات، «ایام» است. و شرافت و نحوست «ایام» و «لیالی» به حسب این بیان واضح شود […] پس بعضی لیالی، صاحب قدر است و بعضی نیست. و در بین همه لیالی، بنیۀ احمدی و تعین محمدی صلیاللهعلیهوآله لیلة القدر مطلق است؛ چنانچه یوم محمدی، یوم القیامة مطلق است و دیگر لیالی و ایام، لیالی و ایام مقیده است و نزول قرآن در این بنیۀ شریفه و قلب مطهر، نزول در لیلة القدر است.
پس قرآن هم جملتاً در لیلة القدر نازل شده به طریق کشف مطلق کلی، و هم نجوماً در عرض 23 سال در لیلة القدر نازل شده. و شیخ عارف، شاهآبادی دام ظلّه میفرمودند که:
«دوره محمدیه، لیلة القدر است.»
و این یا به اعتبار آن است که تمام ادوار وجودیه دوره محمدیه است و یا به اعتبار آن است که در این دوره، اقطاب کُمّل محمدیه و ائمه هداة معصومین، لیالی قدر میباشند.
منبع: آداب نماز، امام خمینی (ره)، چاپ نهم، ص 328-329؛ برگرفته از عارف کامل، ص 137-138
نظرات