حدود 11 ماه آیتالله شاهآبادی خودش با آن دو نفر در حضرت عبدالعظیم متحصن بودند و به عنوان اعتراض به کارهای رضاخان؛ آن هم اوایل رضاخان که چندان قوی نشده بود و آیتالله شهید مدرس را تبعید نکرده بود. ایشان از همان جا نامه نوشتند به علمای شهرستانها، و حتی نجف اشرف که قیام کنید […]
حدود 11 ماه آیتالله شاهآبادی خودش با آن دو نفر در حضرت عبدالعظیم متحصن بودند و به عنوان اعتراض به کارهای رضاخان؛ آن هم اوایل رضاخان که چندان قوی نشده بود و آیتالله شهید مدرس را تبعید نکرده بود. ایشان از همان جا نامه نوشتند به علمای شهرستانها، و حتی نجف اشرف که قیام کنید در برابر رضاخان و نگذارید این چاروادار کارش به جای باریکی بکشد که نتوان جلوی آن را گرفت.
معمولاً در سخنرانیهای خودشان رضاخان را به چاروادار و قاطرچی خطاب میکردند. حتی بعدها که دیگر مأیوس شده بود و ماه محرم رسید، در مرقد حضرت امامزاده حمزه در کنار مرقد عبدالعظیم روزه بود و مردم مشغول عزاداری و نوحهخوانی بودند؛ ولی ایشان که میبینند کار به جای باریک رسیده و کسی طرفدار فکر او نیست، میآیند و 10 روز را منبر میروند و در آخرین روز سخنرانیاش میگویند: «خدایا تو شاهد باش که من با علمای اعلام در نجف، قم، مشهد، اصفهان و سایر بلاد نوشتم و بر آنان اتمام حجت کردم و در این 10 شبانهروز اگر این را هم بگویم، جمعاً 30 مرتبه گفتهام و برای افراد مختلف نیز اتمام حجت کردهام که این چاروادار با من دشمنی و عناد ندارد، او با اسلام و قرآن مخالف است و چون من و امثال من را حامی و حافظ اسلام و قرآن میداند، مخالفت میکند و اگر به او مهلت داده شود، اسلام و قرآن را در این مملکت از ریشه خشک خواهد کرد.»
از آنجا که مدت اقامت و تحصن مرحوم آیتالله شاهآبادی در حضرت عبدالعظیم به طول انجامیده بود و حتی رضاخان به عناوینی از او خواسته بود که از تحصن دربیاید و ایشان قبول نمیکردند، مرحوم آیتالله شهید مدرس و آیتالله شیخ عبدالنبی نوری میروند به حرم حضرت عبدالعظیم و از ایشان میخواهند به تهران برگردند. مدتی بعد ایشان میآیند به حوزۀ علمیۀ قم و این در عصر مرجعیت مرحوم آیتاللهالعظمی شیخ عبدالکریم حائری بوده. در این موقع مرحوم امام خمینی ایشان را میبینند و از ایشان میخواهند که درسی را برای ایشان شروع کنند و بعد ایشان دروس فلسفه و عرفان را شروع میکنند و امام فقید مدت 7 سال کاملاً از محضر ایشان در عرفان و در فلسفه استفاده میکنند. از جمله تعبیراتی که امام درباره ایشان کرده بود که یکی از آقایان علما از شاگردان امام فقید نقل کردند، امام فرموده بودند: «من مرد به این نفیسی ندیده بودم.»[1]
راوی: حجتالاسلام علی دوانی
[1] سرگذشتپژوهی شهید آیتالله مهدی شاهآبادی
نظرات