این را من از یكی از شاگردان ایشان بعدها شنیدم كه ایشان مكاسب در مسجد درس میدادند. میگفتند كه این مسئله كسب به گوش بازاریها بخورد كه بدانند چه كار میكنند. مطلبی را آن فرد از پدرم نقل كردند و گفتند چون از آنجایی هم كه من كاسب هستم، میگفت دستور بر این است كه […]
این را من از یكی از شاگردان ایشان بعدها شنیدم كه ایشان مكاسب در مسجد درس میدادند. میگفتند كه این مسئله كسب به گوش بازاریها بخورد كه بدانند چه كار میكنند. مطلبی را آن فرد از پدرم نقل كردند و گفتند چون از آنجایی هم كه من كاسب هستم، میگفت دستور بر این است كه اگر كاسب همسایهاش مراجعه كند به پول دستی، طرفِ دهنده باید آن را از دخلش برگرداند، آن هر چقدر میخواهد بردارد و ببرد و هر زمان كه آورد بیاورد. یا اگر تویی كه كاسبی و دخل و خرجت را انجام دادی، برای اینكه كاسب بغلیات كار بكند، تو مغازه را ببند. یكچنین صحبتهایی را آن فرد به من میگفت كه پای درس مرحوم شاهآبادی شاگردی كرده بود.
راوی: عباس شاهآبادی
نظرات