این عرفا و شعرای عارفمسلک و فلاسفه هم همه یک مطلب میگویند. مطالب مختلفه نیست، (بلکه) تعبیرات مختلفه (است). زبان شعر، خودش یک زبانی است. حافظ زبان خاصی دارد. همان مسائل را میگوید که آنها میگویند، اما با یک زبان دیگری… و نباید از این برکات مردم را دور کرد. باید مردم را به این […]
این عرفا و شعرای عارفمسلک و فلاسفه هم همه یک مطلب میگویند. مطالب مختلفه نیست، (بلکه) تعبیرات مختلفه (است). زبان شعر، خودش یک زبانی است. حافظ زبان خاصی دارد. همان مسائل را میگوید که آنها میگویند، اما با یک زبان دیگری… و نباید از این برکات مردم را دور کرد.
باید مردم را به این سفره پهن الهی، که قرآن و سنت و ادعیه باشد، دعوت کرد تا هر کس به اندازه خودش استفاده بکند… نگویید که این تعبیرات را شما آوردید دوباره در میدان. مثلاً دوباره [تعبیرات] عرفا [را آوردید]. خیر. باید بیاید! مرحوم آقای شاهآبادی (رحِمَهُ الله) برای عدهای از کاسبهایی که به کلاس درسش میآمدند، مسائل را همان طوری میگفت که برای همه میگفت. به ایشان عرض کردم: «آخر، اینها [که سنخیتی ندارند].» گفت:
«بگذار این کفریات به گوششان بخورد!»
خب، ما چنین اشخاصی داشتیم. حالا اگر به سلیقه من درست درنمیآید که نمیشود گفت اشتباهات است.
منبع: تفسیر سوره حمد، امام خمینی (ره)، قسمت سوم، ص 192-193. با کمی تغییر.
نظرات