میرزا محمدجواد حسینآبادی در حدود سال 1232ق در شهر اصفهان متولد شد. پدرش میرزا محمدحسن نام داشت که دارای خطی بسیار زیبا بود و عمدتاً به کتابت قرآن کریم و متون اسلامی و نیز تابلوهای خطی اشتغال داشت. دانش در گرسنگی میرزا محمدجواد مقدمات علوم را در اصفهان گذرانید و سپس علیرغم مشکلات فراوان، جهت […]
میرزا محمدجواد حسینآبادی در حدود سال 1232ق در شهر اصفهان متولد شد. پدرش میرزا محمدحسن نام داشت که دارای خطی بسیار زیبا بود و عمدتاً به کتابت قرآن کریم و متون اسلامی و نیز تابلوهای خطی اشتغال داشت.
دانش در گرسنگی
میرزا محمدجواد مقدمات علوم را در اصفهان گذرانید و سپس علیرغم مشکلات فراوان، جهت ادامة تحصیل به نجف اشرف عزیمت نمود. او دوران تحصیل خود را با فقری طاقتفرسا و در نهایت عسرت و مشقت به پایان برد و به درجات عالی علم و فضیلت نایل گردید. نقل است که در آن ایام، زمانی کفشهای ایشان گم شد و او مدتهای زیادی بدون کفش راه میرفت و استطاعت تهیه کفش دیگری را نداشت. همچنین از حاج ملا علی کنی تهرانی، که با ایشان همدوره بوده، نقل است که ایشان فرموده بود: «من و میرزا محمدجواد اکثر شبها در حجرههایمان گرسنه میخوابیدیم.»
به سوی خلق
میرزا محمدجواد در نجف اشرف از شاگردان مبرز و مورد توجه شیخ محمدحسن نجفی، صاحب جواهر، و سید ابراهیم قزوینی، صاحب ضوابط الاصول، بود و از صاحب جواهر به دریافت دو اجازة اجتهاد و نقل روایت نایل گردید. او پس از آن به اصفهان بازگشت و به تألیف و تدریس و انجام وظایف دینی و اجتماعی پرداخت.
بزرگی در نگاه بزرگان
میرزا محمّد جواد از فقهای بزرگ زمان و عالمی غیور، متعصب در امر دین و مروّج شریعت و در عین حال زاهد، با ورع و صاحب اخلاق ستوده و صفات پسندیده بود.
صاحب جواهر در اجازة اجتهادی که برای او نگاشته، وی را فرزند و نور چشمان خود دانسته و مینویسد: «انّه ممّن اختاره الله تعالی شأنه و سبحانه علما للشیعة و کهفا للشریعة، فوهبه الملکة القدسیة و المحنة الربانیة المسماة بالاجتهاد، مقرونة بالرشاد و السداد؛ فهو حینئذ مقبول الفتوی نافذ الحکم و الراد علیه کالراد علی الله و علی رسوله و الائمه المیامین الطیبین الطاهرین…»
میرزا محمدباقر خوانساری صاحب «روضات الجنات» در اجازهای که برای شیخ احمد مجتهد بیدآبادی نگاشته، از پدرش، آیتالله میرزا محمدجواد، با عنوان: «البارع العلامة و الفقیه الفهامة» یاد کرده است. و همچنین میرزا محمدهاشم چهارسوقی نیز در اجازة اجتهاد شیخ احمد، پدر او را: «مولانا الاجل الافخم الفقیه النبیه العلامه المیرزا محمدجواد» ذکر کرده است.
تبعید به خاطر دین
میرزا محمدجواد در سال 1304ق از طرف ناصرالدین شاه از اصفهان به تهران فرا خوانده شد و چندین سال در آن شهر به حالت تبعید به سر برد. ظاهراً علت تبعید ایشان اقامة حدود شرعی در اصفهان بوده که موجب خشم ناصرالدین شاه گردیده است.
وی در تهران به اقامة جماعت میپرداخت و در عین حال به وظایف دینی خود عمل مینمود. گویند: «در بین راه ایشان تا مسجدی که در آن اقامه جماعت میکرد یک مشروبسازی قرار داشت که متعلق به فردی ارمنی بود و مشروبهای دربار قاجار از آنجا تأمین میشد. روزی ایشان به اتفاق جمعی از نمازگزاران وارد آنجا شد و خود خمرههای بزرگ مشروب را در چاه خالی میکند و مردم نیز بقیة شرابها را خالی میکنند.» این ماجرا گواهی بر سداد شیخ در امر دین است. آن مکان بعد از این حرکت انقلابی میرزا بدل به مسجد سراجالملک شد.
شاگردان شناخته شده
از شاگردان این فقیه تنها پنج نفر را میشناسیم که عبارتند از:
- شیخ احمد مجتهد بیدآبادی، فرزند میرزا محمدجواد
- آیتاللهالعظمی محمدعلی شاهآبادی، فرزند شاخص و برجستۀ میرزا محمدجواد
- سید هدایتالله چهارسوقی (متوفی 1345ق)، فرزند صاحب روضات
- حجت الاسلام سید حسن فانی یزدی
- واعظ محدث خبیر (متوفی 1338ق) نیز از میرزا محمدجواد اجازة نقل حدیث دریافت کرده و متن آن را در پایان کتاب فلاح الایمان و زناد الاشجان (چاپ سنگی) آورده است.
یک عمر تألیف
تألیفات بسیار زیادی از میرزا محمدجواد به یادگار مانده است. وی در اجازة اجتهادی که برای فرزندش، شیخ احمد مجتهد بیدآبادی، نگاشته، دربارة تألیفات خود میگوید: «تعداد آنان به قدری زیاد است که اگر تصریح به آن نماید، ممکن است دیگران نگارش این تعداد را به دست یک نفر نپذیرفته و منکر آن شوند.»
وی تا پایان عمر به تألیف و تصنیف اشتغال داشته و با نشاطی عجیب از هر فرصت ممکن برای نگارش آثار علمی خود بهره میبرده؛ چنانچه «ترتیب خلاصة الاقوال» را در سن هشتاد سالگی، هنگامی که به امراض گوناگون مبتلا بوده، نگاشته است. وی می نویسد: «این ترتیب را در مجامع جلساتی که امکان مطالعه و تفکر فراهم نبوده، فراهم آورده است؛ چرا که نگارش آن محتاج فکر و فراغت بال نبوده است.» از این جملات برمیآید که میرزا محمدجواد از لحظهلحظة عمر خود استفادة کامل را برده و دائماً به تفکر و تأمل در مسائل عمومی اشتغال داشته است. نکتة مهمتر اینکه علاقة او به علم و تألیف موجب کنارهگیری او از اجتماع نمیشده و انجام وظایف اجتماعی و شرکت در جلسات عمومی نیز مانع کارهای علمی او نبوده است.
برخی از تألیفات ایشان عبارتند از:
- بحر البکاء فی مصائب المعصومین النجباء؛ این کتاب در چهار مجلد به شرح ذیل بوده است:
- جلد اول، شامل سی مجلس در تفسیر سورة فاتحه الکتاب؛
- جلد دوم، در تفسیر سورة یوسف؛
- جلد سوم، در تفسیر سورة واقعه؛
- جلد چهارم، در احوال حضرت فاطمه زهراء (سلاماللهعلیها) موسوم به بحر البکاء الفاطمیة.
- السراج الوهاج؛ در شرح کتاب «نتایج الافکارِ» استادش، آیتالله سید ابراهیم قزوینی، در اصول فقه.
- کنوز اللئالی؛ در اصول فقه.
- ترتیب خلاصة الاقوال؛ کتاب علامه حلّی در علم رجال.
- ترجمه نجاة العباد؛ رساله عملیة استادش، صاحب جواهر، به فارسی.
- الخزائن فی الفقه؛ در اصول فقه.
- بساتین الریاحین؛ در اصول فقه.
- الریاحین؛ در فقه استدلالی.
- الرسالة الاحمدیه.
راه فرزندان
از آیتالله حسینآبادی هفت اولاد ذکور باقی ماند. سه نفر از آنها به نامهای شیخ احمد مجتهد بیدآبادی، شیخ محمدعلی شاهآبادی و میرزا علیمحمد شریف موفق به تحصیل علوم اسلامی و نیل به درجات عالی علمی گردیدند.
به سوی خدا
میرزا محمدجواد پس از حدود شش سال اقامت در تهران، تصمیم به زیارت کربلای معلی گرفت. به اصرار بستگان خود، از جمله فرزند بزرگش میرزا احمد مجتهد بیدآبادی، به اصفهان رفت تا پس از صلة ارحام به عتبات عالیات مشرف شود، ولی در اصفهان دچار بیماری شد و پس از دو سال اقامت در آنجا، در ذیالقعدة 1312ق، به عالم بقا رحلت نمود.
مدفن ایشان در قبرستان تخت فولاد اصفهان، در سردابة واقع در صحن جنوبی تکیة مادر شاهزاده، درون قبری که حاج شیخ محمدباقر نجفی برای خود مهیا نموده بود، قرار دارد و فاقد سنگنوشته است.
منبع: مجموعۀ تاریخی، مذهبی و فرهنگی تخت فولاد
نظرات