مرحوم آيتاللهالعظمی ميرزا محمدعلی شاهآبادی در انتهای اكثر فصلها و شذرههای كتاب «شذرات المعارف» عبارت «ناحيۀ مقدسۀ اسلام» را ذكر كردهاند و در واقع ايشان اثر را با عنوان ناحيۀ مقدّسۀ اسلام امضاء نمودهاند. يافتن مقصود و منظور دقيق ايشان از اين عبارت، نيازمند تحقيق مفصلی است. ليكن به نظر میرسد كه ظاهراً ايشان با […]
مرحوم آيتاللهالعظمی ميرزا محمدعلی شاهآبادی در انتهای اكثر فصلها و شذرههای كتاب «شذرات المعارف» عبارت «ناحيۀ مقدسۀ اسلام» را ذكر كردهاند و در واقع ايشان اثر را با عنوان ناحيۀ مقدّسۀ اسلام امضاء نمودهاند. يافتن مقصود و منظور دقيق ايشان از اين عبارت، نيازمند تحقيق مفصلی است. ليكن به نظر میرسد كه ظاهراً ايشان با اين عنوان، به نهاد ادارۀ بلاد مسلمانان اشاره كرده است و چنانكه در پی خواهد آمد عنوان ناحيۀ مقدسۀ اسلام را میتوان نهاد حكومتی در فرهنگ تشيع دانست.
پيش از پرداختن به اين مبحث لازم است كه فهرستوار به بخشهايی از آثار ايشان كه اين عنوان در آن آمده است، اشارهای اجمالی صورت گيرد. علاوه بر امضای انتهايی برخی شذرههای كتاب شذرات المعارف، ايشان طرحی برای اين عنوان طراحی نمودند و در ذيل آن مشخصات خود را نيز مرقوم فرموده و التزام به مقررات آن را عهدهدار شدند و در سند ديگری از تشكيل جمعيتی بالغ بر پنج هزار نفر كه با ناحيۀ مقدسۀ اسلام ارتباط دارند، ياد فرمودهاند كه تصوير هر دو سند، در انتهای اين بخش آمده است.
طريق نيل به اين مقاصد عظمي، تأسيس شركت مُخَمَّس است به اين كه حضرات آقايان مرتبطين (ناحيۀ مقدسه) یک قسمتی از مال خود را در شركت مزبور گذارده تا بعد از مخارج شركت، منافع آن را تخميس نمايند.
همچنين در اين رساله آمده است: «در قواعد شركت مُخَمَّس ناحية مقدّسة اسلام است.» اكنون جهت ايضاح اين مفهوم لازم است تا با بررسی پيشينۀ آن در عالم تشيع، معنی و كاركرد اين مفهوم را روشن نماييم تا از اين طريق، بهتر بتوانیم مقصود مرحوم آيتاللهالعظمی ميرزا محمدعلی شاهآبادی را از كاربرد اين اصطلاح درک كنیم.
ناحیۀ مقدسه در تاریخ تشیع
با بررسی منابع و مآخذ شيعی و اسلامی، به نظر میرسد كه اين اصطلاح نخستين بار از اوايل قرن سوم هجری قمری در ارتباط با بيت امامان تشيع به كار رفته است. علاوه برآن، پرداختهای مالی خود اعم از ذكات و صدقات و درآمد موقوفات را به ناحيۀ مقدسه ارسال مینمودند.
مهمتر آنكه ناحيۀ مقدسه جهت ارتباط با عامۀ شيعيان وكلا و سفرایی برمیگزيدند. اين عده مشروعيت و مقبوليت جايگاه خود در ميان شيعيان را با انتساب به ناحيۀ مقدسه توجيه مینمودند و در واقع به اين طريق رابط ميان ناحيۀ مقدسه و مردم شيعه بودند. نام اين وكلا همراه توثيقاتی كه از طرف امام عصر (عجلاللهفرجه) نسبت به آنان انجام شده است در متون و منابع قديم شيعه آمده است.
چهار سفیر و بسیار وکیل
اين مسئله تا دوران غيبت امام غايب (عجلاللهفرجه) نيز ادامه يافت. «البته عالمان شيعه برای تفكيک اصطلاحات و عدم اشتباه القاب مرتبطين با ناحيۀ مقدسه توافق كردند كه بر نُواب چهارگانه سفير و بر مرتبطين ديگر وكيل اطلاق گردد. تعداد سفرا محدود به چهار نفر است، ولی تعداد وكلا بسيار بوده كه در شهرها و كشورهای مختلف میزيستند.»
البته نيز قابل ذكر است كه دامنۀ اختيارات سفرا از وكلا گستردهتر بوده است. به اين ترتيب استفاده از عنوان وكيل ناحيۀ مقدسه به معنای شخصی بوده است كه در خصوص مسائل شرعی و مالی شيعيان رابط ميان امام عصر (عجلاللهفرجه) و شيعيان تلقی میشده است.
در واقع به معنای امروزين آن، عنوان ناحيۀ مقدسۀ اسلام اشاره به دفتر امام عصر (ارواحنا فداه) داشته است و از آنجا كه مطابق عقيدۀ شيعيان خلافت و حكومت حق امامان شيعه به شمار میرود، اين دفتر كه متكفل بحث وجوهات و هدايت شيعيان بوده است، به معنای نهاد حكومت امام عصر (ارواحنا فداه) محسوب میشده است.
از اين رو میتوان عنوان ناحيۀ مقدسۀ اسلام را به معنای نهاد حكومتی امام شيعه تلقی نمود. اين نهاد در دوران امام هادی (سلاماللهعلیه) به مرحلۀ تكامل خود رسيد. «به طوری كه از گزارش منابع قديم در مورد طرز عملكرد نهاد وكالت در دوران حضور ائمه (سلاماللهعلیهم) برمیآيد، اين نهاد در روزگار امام هادی (سلاماللهعلیه) به مرحلۀ كمال خود رسيد. امام شخصاً بر كار نظارت داشته و مرتباً دستورالعملهايی به جامعۀ شيعه در نقاط مختلف میفرستاد كه وجوه شرعی و حقوق مالی مربوط به امام را به نمايندگانی كه در متن دستورالعمل نام برده شدهاند پرداخت كنند. هر گروه از اين وكلا زير نظر و در ارتباط با يک سروكيل ارشد، كه مسئول يک بخش بزرگ بود (مثلاً عراق عجم يا خراسان)، كار میكردند.»
عثمان بن سعيد عمری، كه در زمان امامت حضرت عسگری (سلاماللهعلیه) رئيس دفتر امام بود، پس از شهادت امام «همچنان رئيس دفتر امامت باقی ماند و به قرار سابق وجوه مالی جامعۀ شيعه را به عنوان نيابت از فرزند ايشان، كه اكنون در پس پردۀ غيبت بود، از شيعيان دريافت مینمود.» به اين ترتيب در عصر غيبت صغری، نُواب اربعه عملاً به عنوان رؤسای دفتر امام (عجلاللهفرجه) عمل كرده و همچنان ناحيۀ مقدسه، يعنی دفتر امام، را در هنگامۀ غيبت ايشان اداره مینمودند.
رئیس دفتر امام در عصر غیبت
هنگامی كه غيبت كبری آغاز گرديد، عملاً ناحيۀ مقدسه ـ دفتر امام ـ در وضعی قرار گرفت كه ارتباط آشکار با امام عصر (ارواحنا فداه) نداشت. ليكن چنانچه به ديدگاه مرحوم آيتاللهالعظمی ميرزا محمدعلی شاهآبادی ملتزم باشيم، در زمان غيبت رئيس دفتر امام، يعنی فرد اداره كنندۀ ناحيۀ مقدسه، مجتهد اعلم خواهد بود.
شأن سوم
طبيعی است كه در طول تاريخ تشيع پس از آغاز غيبت، كافۀ فقهای شيعه دو شأن پاسخ به سؤالات شرعی و ادارۀ امور مالی شيعيان را به نيابت از امام عصر (ارواحنا فداه) برای فقيه جامعالشرايط قائل بودهاند. در واقع از اين دو حيث ادارۀ دفتر امام در عصر غيبت به مجتهد جامع الشرايط سپرده شده است. ليكن مرحوم آيتاللهالعظمی ميرزا محمدعلی شاهآبادی علاوه براين دو شأن، شأنِ حكومتی ناحيۀ مقدسه را نيز در دوران غيبت برای مجتهد جامعالشرايط در نظر داشتهاند و از اين روی است كه در شذرۀ نخست از كتاب شذرات المعارف چنين آمده است:
ما در اينجا مقصود و مرام را از ناحيۀ مقدسۀ اسلام به موجب فرمودۀ حضرت خاتم الرّسل صلیاللهعليهوآله: «اِنّي تاركٌ فيكم الثِّقلين كتاب الله و عترتی» بيان مینمایيم تا موجب شفای صدور انام گردد. پس میگوييم اسلام را دو مرام است:
اول؛ حفظ اختصاص حكومت مطلقه بر قرآن مجيد
دوم؛ حفظ اختصاص ولايت مطلقه به مقام مقدس حضرت حجتبنالحسن صاحب العصر و الزمان.
و در معرفۀ 222 از رسالۀ شركت مخمَّس مرقوم فرمودهاند: «رئيس ناحیۀ مقدسۀ اسلام در هر عصر بايد مجتهد عادل بوده باشد به تصديق اهل خبره.»
نظرات