در نجف اشرف هم در درس مرحوم آخوند رضواناللهتعالیعلیه، آخوند ملاکاظم خراسانی حاضر شدند. البته خیلی هم با مرحوم آخوند نزدیک بودند و خیلی هم به آخوند علاقهمند شده بودند؛ یعنی به مقداری که مرحوم آخوند خراسانی را ایشان اتباع از همه و اعلم از همه علمای عصر میدانستند. حتی من یادم است اگر کسی […]
در نجف اشرف هم در درس مرحوم آخوند رضواناللهتعالیعلیه، آخوند ملاکاظم خراسانی حاضر شدند. البته خیلی هم با مرحوم آخوند نزدیک بودند و خیلی هم به آخوند علاقهمند شده بودند؛ یعنی به مقداری که مرحوم آخوند خراسانی را ایشان اتباع از همه و اعلم از همه علمای عصر میدانستند. حتی من یادم است اگر کسی اشکال میکرد به کفایه مرحوم آخوند، میفرمودند: «نگو اشکال دارم، بگو نفهمیدم که آخوند چی فرمود؛ اشکال را نگو، لفظ اشکال را نیاور»؛ یعنی اینقدر به ایشان معتقد بودند.
بعد از او عقیدهشان این بود که مرحوم آخوند را کشتند و شهید کردند. برای خاطر اینکه فرمودند من همان شبی که صبح آن ایشان از دنیا رفت، تا آخر شب در محضرشان بودم و ایشان سلامت بود و نقشه حرکتشان علیه مشروطه تحقق پیدا کرده بود که غیرمشروعه بود. سحرگاه که آمدم سوی حرم برای زیارت و نماز، خبر شدم ایشان به رحمت خدا رفته. تا آخر شبی که من آنجا بودم، ایشان سلامت و سرحال بود. اعتقادشان هم این بود که ظاهراً ایشان را مسموم کردند.[1]
راوی: آیتالله نصرالله شاهآبادی
[1] مصاحبه با آیتالله نصرالله شاهآبادی
نظرات