آرشیو

برو به بزرگ‌ترت بگو بیاد!

برو به بزرگ‌ترت بگو بیاد!

1402-02-05

وقتی که رضاخان دستور داد منبر را از مسجد مرحوم ابوی بردارند تا مانع سخنرانی ایشان شوند، ایشان دست از سخنرانی برنداشتند و به طور ایستاده سخنرانی می‌کردند. مأموران شهربانی هم مرتباً به مسجد می‌آمدند و مطالب منبر ایشان را می‌نوشتند و گزارش می‌کردند. یک بار که رئیس کلانتری به مسجد آمده بود، چون می‌خواست […]

برکت حج نیابتی

برکت حج نیابتی

1402-02-05

یادم نمی‌رود یكی از سفرها كه خدمت حضرت آیت‌الله آقا محمد شاه‌آبادی، اخوی شهید، رسیدم، ایشان فرمودند كه حج امسال را می‌توانی نیابت برای پدرم انجام بدهی؟ عرض كردم: «با كمال افتخار.» آن حج از امتیاز خاصی برخوردار بود؛ چون در تمام مراحل، به‌خصوص در طواف، از بركات روح بلند آن مرجع عارف، یک حالت […]

از عموم مردم تا شاگردان خاص

از عموم مردم تا شاگردان خاص

1402-02-05

درس‌‌هایی که ایشان در مسجد داشتند، یک زمانی بود که کارهای عمومی را انجام می­‌دادند؛ برای اینکه مردم بتوانند درست نماز بخوانند و درست روزه بگیرند و هم زندگی آن‌‌ها تأمین بشود. بعد یک زمانی برای افرادی که خاص بودند، تفسیر قرآن و معارف اسلامی و عرفان را درس می‌دادند؛ البته درس عرفان را افراد […]

بدتر از کشتن صد روحانی

بدتر از کشتن صد روحانی

1402-02-05

مرحوم آیت‌الله العظمی میرزا محمدعلی شاه‌آبادی در سال 1314 شمسی از قم به تهران مراجعه می‌کنند. آن سال‌ها هم‌زمان بود با موضوع کشف حجاب. آیت‌الله شاه‌آبادی در تهران یکی از محورهای فعالیت خودشان را مبارزه با ظلم و ستم و جور نظام رضاخانی می‌دانستند و به طور خاص با پدیده کشف حجاب مبارزه کردند. تعبیر […]

بازگشت به ایران از عراق

بازگشت به ایران از عراق

1402-02-05

مادر آقای شاه‌آبادی که در معیت‌شان بودند، اظهار دلتنگی برای سایر اولادشان می‌نمایند و ایشان را ملزم به بازگشت به ایران می‌کنند. حاج میرزا محمدتقی شیرازی که مطلع می‌شوند، راضی نبودند به این مراجعت؛ لذا مانع می‌شوند و می‌گویند: «وجود شما را اینجا لازم داریم.» آقای شاه‌آبادی پاسخ دادند: «مادر من ناراحت است و امر […]

اول نماز، بعد افطار

اول نماز، بعد افطار

1402-02-05

در ماه مبارک رمضان، ایشان اول نماز می­خواندند و بعد به منزل یا جایی برای افطار می­رفتند. اگر افطار دعوت داشتند و دور از منزل بود، آنجا اول نماز می­خواندند و بعد افطار می­کردند. محال بود که قبل از نماز افطار بکنند. حتماً باید نماز را می‌خواندند و بعد افطار می کردند.[1] راوی: حسن شاه‌­آبادی […]

اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد

اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد

1402-02-05

در جلسه‌ای که به همراه آقای رفسنجانی در خدمت امام بودیم، ایشان در‏ خصوص رابطه‌‏شان با مرحوم پدرم  مطالب جالبی را فرمودند؛ از جمله فرمودند که […] درس استاد سراسر اخلاقی، عرفانی و بسیار مؤثر بود. به سبب ارزشمندی مباحثی که استاد شاه‌آبادی در درس‌ها مطرح می‌کرد، برخی از شاگردان استاد هیچ‌گاه حاضر نبودند درس […]

اهل بیت استاد

اهل بیت استاد

1402-02-05

امام در ایام تحصیل‌شان به‌طوری مجذوب مرحوم حاج میرزا محمدعلی‏ شاه‏‌آبادی، عموی بنده، شده بودند که دیگر درس عرفان ایشان را ترک نمی‌‏‌کردند. با اینکه‏ خیلی‌‌ها شاگرد ایشان بودند و می‌‏رفتند و می‌‌آمدند و درس را ترک می‏‌کردند و حضورشان‏ در درس به طور مستمر و دائم نبود، اما امام دائم شرکت می‏‌کردند و به […]

انگیزه قیام امام خمینی

انگیزه قیام امام خمینی

1402-02-05

جالب است که هم پدر و هم جد شهید شاه‌‌آبادی هردو انقلابی بودند. جَدّشان در برابر اعمال ناصرالدین شاه قیام کردند تا جایی که از اصفهان جلب به تهران شد. پدر هم در اوایل با رضاخان طرف می‌شود و حدود یازده ماه به عنوان اعتراض در حضرت عبدالعظیم متحصن می‌شود. در همین‌‌جا من تذکری هم […]

انسانی از من تقاضایی کرده است

انسانی از من تقاضایی کرده است

1402-02-05

آيت‌الله محمد شاه‌آبادی، فرزند عارف کامل، نقل می‌كنند كه امام خمينی فرمود: يك روز متوجه شديم كه ايشان حدود دو ماه است كه پس از پايان درس‌هايشان برای طلبه‌ای، درس حاشيۀ ملاّ عبدالله[1] می‌گويند. خيلی تعجب كرديم كه چطور ايشان قبول كرده‌اند بعد از نُه درس سنگين و پياپی[2]، حاشيه بگويند؛ آن هم فقط برای […]