آرشیو

من احتیاجی به این پول‌ها ندارم!

من احتیاجی به این پول‌ها ندارم!

1402-02-05

آیت‌الله شاه‌آبادی در سال 1314 در اوج اقتدار رضاخانی به تهران برمی‌گردند و مبارزه را با حکومت پهلوی اول و بعد از شهریور 20 با پهلوی دوم به طور جدی، قاطع و سرسختانه ادامه می‌دهند. سخنرانی‌های ایشان در مسجد بازار تهران همه حاکی از یک روح مبارز سرسختی است که لحظه‌ای نه در اثر تهدیدها […]

مکاسب در بازار

مکاسب در بازار

1402-02-05

این را من از یكی از شاگردان ایشان بعدها شنیدم كه ایشان مكاسب در مسجد درس می‌دادند. می‌گفتند كه این مسئله كسب به گوش بازاری‌ها بخورد كه بدانند چه كار می‌كنند. مطلبی را آن فرد از پدرم نقل كردند و گفتند چون از آنجایی هم كه من كاسب هستم، می‌گفت دستور بر این است كه […]

معرفی به امام خمینی

معرفی به امام خمینی

1402-02-04

بنده پس از مدتی رفتم به قم جهت تحصیل، خدمت مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری. چندین سال بعد، آیت‌الله شاه‌آبادی به من پیغام دادند تا برایشان خانه‌ای اجاره کنم و من در محله عشقعلی منزلی اجاره کردم و ایشان در سال 1347 قمری به قم آمدند و در همان محله تدریس را شروع کردند. در […]

مصنوعات اروپایی

مصنوعات اروپایی

1402-02-04

روزی در خدمت ایشان رفتیم به دیدن مرحوم خلیلی، پدر محمود خلیلی که یک زمان رئیس برق تهران بودند که پدر گاز بتان بودند. پدر ایشان مریض بودند. با مرحوم والد و عموزاده‌ام به عیادت ایشان رفتیم. در اتاقی که نشسته بودیم، اتاق کوچکی بود. از همین مبل‌های معمولی که آن زمان خیلی مرسوم نبود […]

مسجدسازی پدر آیت‌الله شاه‌آبادی

مسجدسازی پدر آیت‌الله شاه‌آبادی

1402-02-04

مسجد سراج‌الملک مربوط به جد ما حاج محمدجواد (حسین‌آبادی اصفهانی) است. جریان آن به این شرح است که سراج‌الملک از مریدان ایشان بود. حاج محمدجواد به او امر فرمود که میخانة مجاور بیت‌شان، در خیابان چراغ گاز (امیر کبیر فعلی) را خراب کند و مسجدی بسازد. سراج‌الملک آنجا را از کنت ارمنی می‌خرد و خراب […]

مرد نفیس

مرد نفیس

1402-02-04

حدود 11 ماه آیت‌الله شاه‌آبادی خودش با آن دو نفر در حضرت عبدالعظیم متحصن بودند و به عنوان اعتراض به کارهای رضاخان؛ آن هم اوایل رضاخان که چندان قوی نشده بود و آیت‌الله شهید مدرس را تبعید نکرده بود. ایشان از همان جا نامه نوشتند به علمای شهرستان‌ها، و حتی نجف اشرف که قیام کنید […]

خاطرۀ امام از مصباح الانس

خاطرۀ امام از مصباح الانس

1402-02-04

محروم از فیض ایشان شدم امام خمينی (ره) در تعليقۀ خود بر «مصباح‌الانس»[1] ابن فناری، چنين مرقوم داشته‌اند: «قَدْ شَرَعْنا قرائَة هذَا الْكتابِ الشَّريفِ لَديَ الشَيْخ العارِفِ الكامِل، اُستادِنا فِي المَعارِفِ الالهيَّهِ،‌ حَضرَة الميرزا مُحَمَّدعَلي الشاه‌آبادي الاِصفَهاني،‌ دامَ ظِلُّهُ، في شَهْرِ رَمَضانِ المُبارَك سنه 1350.» يعنی: قرائت اين كتاب شريف را نزد شيخ عارف كامل،‌ […]

محرک معنوی

محرک معنوی

1402-02-04

آیت‌الله محمد شاه‌آبادی، فرزند آیت‌الله‌العظمی شاه‌آبادی، از استاد خود، آیت‌الله‌العظمی اراکی، نقل می‌کند که فرمود: «من هیچ یک از درس‌های مرحوم شاه‌آبادی را شرکت نمی‌کردم؛ حتی در جلساتی هم که برای عموم داشت حاضر نمی‌شدم. ولی هر ماه یا بیشتر و کمتر، یک مرتبه خدمت ایشان می‌رفتم و چند دقیقه‌ای می‌نشستم و احوال‌پرسی می‌کردم. فقط […]

مجهول‌القدر

مجهول‌القدر

1402-02-04

شهید مطهری تعبیرش این است که «آیت‌الله شاه‌آبادی مرد مجهول‌القدری بود. مردم تهران به او به چشم یک پیش‌نماز نگاه می‌کردند، یک پیش‌نماز درجه اول نه بیشتر؛ در صورتی‌که مرحوم شاه‌آبادی از نظر حدود و مقام خیلی بزرگ‌تر از این حرف‌ها بود.» به هر حال، رحم و عطوفت آیت‌الله شاه‌آبادی باعث شد مقام و قدر […]

مار و نماز

مار و نماز

1402-02-04

پشت سر آقا نماز می‌خواندیم. قنوت نماز صبح را طول می‌داد که اشخاص وضو بگیرند. آقا قنوت که خواند، رفت رکوع. از آن بالا یک مار بزرگ افتاد روی جانماز آقا! این مار دو دفعه پیچید. ما فرار کردیم. حاج اصغر سمسار و علی‌پور و احمد زرقا بودند. ما همه فرار کردیم. وقتی که ما […]