آرشیو

اسم اعظم الهی

اسم اعظم الهی

1402-09-28

یک روز عصر یکی از علاقه‌مندان مرحوم پدر، که نامش را فراموش کرده‌ام، به همراه مرحوم حاج اسماعیل وفابخش، برادر خانم پدر ما، برای پرداخت وجوه نزد مرحوم پدر آمد و عرض کرد: «حاج آقا، من دو سال است به مسجد شما نیامده‌ام. علت آن را نمی‌پرسید؟» مرحوم پدر گفتند: «اگر به شما گفته بودم […]

شاه در پابوسی شاه‌آبادی

شاه در پابوسی شاه‌آبادی

1402-06-29

نزدیک ظهر، یک ربع زودتر به مسجد آمدم و دیدم که مسجد حال و هوای هر روز را ندارد. یک سربازی هم دم در ایستاده بود و وسط حیاط هم یک نفر ایستاده بود. یک سرگردی هم قدم می‌زد که خدا ان‌شاءلله او را بیامرزد؛ رئیس کلانتری بازار بود و سرهنگ حسین‌خان نام داشت. معاونش […]

علاقه فیلسوف شرق به رشحات

علاقه فیلسوف شرق به رشحات

1402-06-28

مرحوم آمیرزا مهدی آشتیانی، فیلسوف شرق، نیز به این کتاب علاقه داشت و می‌گفت: آرزویم این بود که بتوانم مطالب ایشان در رشحات‌البحار را به نحوی بیان کنم که فهم آن برای مردم دشوار نباشد و مردم بفهمند که شاه‌آبادی در این کتاب چه کرده است؛ اما متأسفانه قلمم سنگین است و نمی‌توانم آن‌طور که […]

آقا روح الله معطل نشود

آقا روح الله معطل نشود

1402-04-20

البته این علاقۀ شاگرد و استاد، دوطرفه بود. پدر ما هم به مرحوم امام بسیار علاقه داشت. علت این محبوبیت، علاوه بر طلبگی و سیادت وی، استعداد و خوش‌فهمیِ ایشان بود. ایشان مطالب را سریع می‌گرفت و قدرت حفظ و تحلیل سرشاری داشت. از سوی دیگر علاقه ویژه امام به درس مرحوم پدر، سبب شده […]

موجب آزادی جان

موجب آزادی جان

1402-03-27

مرحوم قهرمانی شاعر هم بودند و شاعر واقعاً ممتازی بودند. یک صفحه‌ای چاپ کرده بودند و یک نسخه هم به من دادند. یک مثنوی بود. البته فکر می‌کنم شعرهای دیگری هم برای آقای شاه‌آبادی ساخته باشد. از از مطلع آن مثنوی دو بیت را به یاد دارم: «آن‌که جان را موجب آزادی است / حجت‌الاسلام […]

درس اخلاق

درس اخلاق

1402-03-08

ایشان شب‌های پنجشنبه و جمعه در مسجد عشقعلی برای بازاری‌ها درس اخلاق می‌فرمود و برای ایشان فرقی نمی‌کرد حاضرین بازاری هستند یا از علماء. مطلبی را بیان می‌کرد که موجب تاثیر در روحیه و ترقی آن‌ها می‌شد. سبک درسی‌اش با سبک علمای گذشته و اساتید خودش فرق داشت و معجونی بود از تعلیم و تربیت […]

نه عمامه، نه زندان

نه عمامه، نه زندان

1402-02-05

در دوره‌ای که رضاخان منع حجاب و خلع لباس روحانیت می‌کرد، پهلوی به حاج‌آقا شاه‌آبادی می‌گفت درس را نروید. و آقا با عصبانیت می‌فرمود: «من به تو چه کاری دارم؟» همه می‌‌گفتند: «آقا! رعایت کنید، شاه است.» ایشان با همان لحن جوابش را می‌داد. آقا در مسجد منبر می‌رفت. آمدند گفتند: «از طرف رضاخان آمدیم، […]

زمینه شکل‌گیری بٌعد سیاسی شخصیت آیت‌الله شاه‌آبادی

زمینه شکل‌گیری بٌعد سیاسی شخصیت آیت‌الله شاه‌آبادی

1402-02-04

1. پدر آقای شاه‌آبادی، مرحوم آیت‌اللّه میرزا محمدجواد اصفهانی بیدآبادی (م 1312ق)، از علمای بزرگ اصفهان است که در عصر ناصرالدین شاه قاجار می‌زیسته و در آن دیار به اقامۀ حدود شرعی الهی مبادرت می‌ورزیده است. شاه قاجار که چنین امری را برنمی‌تابیده و آن را مخل به ارکان سلطنت خود احساس می‌کرده، هنگامی که […]

نگذار خجل و شرمسار شود

نگذار خجل و شرمسار شود

1402-01-31

در آیه شریفه در سوره هود وارد است: «فَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَکَ.»[1] و در حدیث وارد است که جناب رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «شَیَّبَتنی سورَةُ هودٍ لِمَکانِ هذِهِ الآیَةِ.»[2] شیخ عارف کامل، شاه‌آبادی روحی فداه فرمودند: «با اینکه این آیه شریف در سوره شوری نیز وارد است ولی بدونِ وَ مَن تابَ […]

روحی له الفدا

روحی له الفدا

1402-01-29

فرزند بزرگ آیت‌الله شاه‌آبادی، آیت‌الله محمد شاه‌آبادی می­گفت که پدرم، آیت‌الله شاه‌آبادی بزرگ، برای استادان خودش احترام خاصی قائل بود؛ یعنی علاوه بر اینکه به عنوان یک فقیه و مفسر و محدث برای آنان احترام قائل بود، یک احترام فوق‌العاده­ای داشت به‌خصوص نسبت به آخوند خراسانی که علاقه وافری هم به ایشان داشت. وقتی که […]