حق خدا
دو برادر از مقلدان مرحوم والد بودند. برادر بزرگ برای من نقل کرد: برادرم میخواست حساب سالش را بپردازد، ولی چون مبلغ آن نسبتاً زیاد بود، دلکندن از آن برای او دشوار بود و چند روز پول را درجیبش میگذاشت و وقتی به درِ مسجد میرسید، پشیمان میشد و نمیپرداخت. من از ماجرا بیاطلاع بودم. […]