انسان عارف با مقصود گرفتن خداوند ذوالجلال، متاع دنیا را به عنوان ابزاری مینگرد که میتواند یاریگر او در عبادت و معرفت باشد. آیتاللهالعظمی میرزا محمدعلی شاهآبادی با دانستن این مطلب، از ابزار بشری که به راحتتر زیستن کمک میکند بهره میجویند. این باور در زمان ایشان آنچنان رایج نبود و افراد بیم آن داشتند […]
انسان عارف با مقصود گرفتن خداوند ذوالجلال، متاع دنیا را به عنوان ابزاری مینگرد که میتواند یاریگر او در عبادت و معرفت باشد. آیتاللهالعظمی میرزا محمدعلی شاهآبادی با دانستن این مطلب، از ابزار بشری که به راحتتر زیستن کمک میکند بهره میجویند. این باور در زمان ایشان آنچنان رایج نبود و افراد بیم آن داشتند که با استفاده از ساختههای فرنگی به گناه و کفر دچار شوند. مرحوم شاهآبادی با دانستن این مسئله که همین وسیله با ظاهری کمی متفاوت سالهاست در مجالس موجود است، بهراحتی بر مبل مینشستند و از اینکه دیگران از آن سود نمیجویند متعجب بودند. فرزند ایشان آیتالله نورالله شاهآبادی در این مورد میگوید:
«روزی در خدمت ایشان رفتیم به دیدن مرحوم خلیلی؛ پدر محمود خلیلی که یک زمان رئیس برق تهران بودند که پدر گاز بتان بودند. پدر ایشان مریض بودند. با مرحوم والد و عموزادهام به عیادت ایشان رفتیم. در اتاقی که نشسته بودیم، اتاق کوچکی بود. از همین مبلهای معمولی که آن زمان خیلی مرسوم نبود و پدر هم روی مبل نشستند و فرمودند: «چه چیز خوبی است. نمیدانم چرا افراد از اینها استفاده نمیکنند.» صحبت اینکه این متعلق به خارج است یا تعبیه شده ازانگلستان یا فرانسه است یا اروپا هست، نبود؛ چون شبیه به همین را تحت عنوان منبر در مسجد داشتند و ایشان هر وقت می نشستند، روی همین مبل یک پلهای مینشستند و صحبت میکردند و راحتیِ این را ستایش میکردند.»
از سوی دیگر با نفی تفکر تفریطی مذهبیها، این غلط را که اروپاییها خادم مسلمانان هستند و با تولیدات خود ما را از تولید و تلاش بینیاز کردهاند، بهشدت مردود میدانستند. به طور مثال میگفتند: «بعضیها فکر میکنند اروپاییها نوکر ما هستند یا خادم ما هستند و خَرِ ما هستند.» ایشان جواب دادند که «اشتباه در همین است. ما پنبه یک من شش هزار را میفروشیم و همان را یک من پانصد تومان میخریم. حالا انسان عاقل میداند من خر هستم یا او. این فروشنده احمق است. ما خدمتگزار آنها هستیم، نه آنها خدمتگزار ما هستند.»[1]
درک این مسائل برای توده مردم در آن زمان نبود. به توده مردم آگاهی کامل نداده بودند و روی همین اصل، برای آنها شگفتآور بود که یک روحانی در این سطح برنامهریزی بکند.
[1] شذراتالمعارف
نظرات