استقبال حوزه از مرحوم والد به نحوی بود که شخصیتهای بزرگی مثل مرحوم حاج میرزا محمد کبیر – با اینکه مشی ضد فلسفی داشت – با ایشان جلسات بحث در علوم عقلی برقرار کرد و از ایشان استفاده مینمود. مادرم نقل میکرد: «سفری مرحوم آقا به تهران رفته بودند. روزی آقای کبیر به منزل آمد […]
استقبال حوزه از مرحوم والد به نحوی بود که شخصیتهای بزرگی مثل مرحوم حاج میرزا محمد کبیر – با اینکه مشی ضد فلسفی داشت – با ایشان جلسات بحث در علوم عقلی برقرار کرد و از ایشان استفاده مینمود. مادرم نقل میکرد: «سفری مرحوم آقا به تهران رفته بودند. روزی آقای کبیر به منزل آمد و گفت: تا آدم شروع میکند چیزفهم شود، ایشان به تهران میرود.»[1]
همه اینها با توجه به مشرب فلسفی و عرفانی مرحوم والد بود و سبب نشد تا از جایگاهش در حوزه قم کاسته شود. البته عدهای در گوشه و کنار حوزه بودند که به مخالفت با فلسفه میپرداختند که همین سبب ناراحتی مرحوم پدر میشد.[2]
راوی: آیتالله نصرالله شاهآبادی
منبع: حدیث نصر، ص 119
[1] شریف رازی در احوالات مرحوم آیتالله کبیر مینویسد: «با حکمت و فلسفه مخالفت علنی داشت […] و مقالات ایشان با مرحوم آیتالله شاهآبادی در میان بعضی از اهل علم قم معروف است». (آثار الحجة، ج 1، ص 217)
[2] امام خمینی در این باره میفرماید: «ما كه آمديم قم، مرحوم آقا ميرزا على اكبر حكيم [مدرس فلسفه درحوزه علمیه قم] _ خدا رحمتش كند _ در قم بود؛ وقتى كه حوزه علميه قم تأسيس شد، يكى از مقدسين _ آن هم خدا رحمتش كند _ گفته بود: «ببين اسلام به كجا رسيده است كه درِ خانه آقا ميرزا على اكبر باز شد!». علما مىرفتند آنجا درس مىخواندند. مرحوم آقاى خوانسارى، مرحوم آقاى اشراقى، اين آقاى خوانسارى، اينها مىرفتند پيش آقا ميرزا على اكبر درس مىخواندند؛ آن آقا گفته بود كه ببين اسلام به كجا رسيده است كه درِ خانه ميرزا على اكبر باز شد! و حال آنكه خيلى مرد صالحى بود؛ و بعد از اينكه ايشان وفات شده بود، گويندهشان در منبر گفته بود كه من خودم ديدم قرآن مىخواند! مرحوم آقاى شاهآبادى ناراحت شده بود از اينكه اين آقا گفته است كه من ديدم قرآن مىخواند آقا ميرزا على اكبر.» (تفسير سوره حمد، ص187)
نظرات