بازگشت به ایران از عراق

بازگشت به ایران از عراق
1402-02-05
95 بازدید

مادر آقای شاه‌آبادی که در معیت‌شان بودند، اظهار دلتنگی برای سایر اولادشان می‌نمایند و ایشان را ملزم به بازگشت به ایران می‌کنند. حاج میرزا محمدتقی شیرازی که مطلع می‌شوند، راضی نبودند به این مراجعت؛ لذا مانع می‌شوند و می‌گویند: «وجود شما را اینجا لازم داریم.» آقای شاه‌آبادی پاسخ دادند: «مادر من ناراحت است و امر […]

مادر آقای شاه‌آبادی که در معیت‌شان بودند، اظهار دلتنگی برای سایر اولادشان می‌نمایند و ایشان را ملزم به بازگشت به ایران می‌کنند. حاج میرزا محمدتقی شیرازی که مطلع می‌شوند، راضی نبودند به این مراجعت؛ لذا مانع می‌شوند و می‌گویند: «وجود شما را اینجا لازم داریم.» آقای شاه‌آبادی پاسخ دادند: «مادر من ناراحت است و امر کرده تا ایشان را به ایران ببرم.» حاج میرزا محمدتقی اصرار به استخاره می‌فرمایند و می‌گویند که ترتیبی بدهید که بروید و برگردید. با این اوضاع به ایران برگشتند.

در سال 1330 ق. به اتفاق خانواده و به وسیله کجاوه از نجف به اصفهان حرکت کردیم. چون همة مریدهای آقا در تهران بودند، ایشان را به تهران دعوت کردند. لذا از راه بختیاری به سمت این شهر آمدیم. چون آن وقت‌ها راه‌های آسفالت و شوسه نبود، ما میان کوه و کمر و سرما مجبور به حرکت بودیم. حتی یادم هست که یک شب در سرما، چنان ماندیم که مشرف به موت شدیم، تا اینکه اهالی یکی از روستاها آمدند و بچه‌ها و بقیه را بردند کنار تنورهای‌شان تا گرم کنند و این‌طور نجات پیدا کردیم. من از نجف به بعد تمام مدت با ایشان بودم.

راوی: آقا محمدصادق شاه‌آبادی

برچسب‌ها:, , , ,