مرحوم امام نقل میفرمود: روزی طلبهای مازندرانی از مرحوم آقا تقاضا کرد که حاشیه ملا عبدالله (یکی از کتب مقدمات) را به وی درس بدهد. مرحوم آقا قبول کرد و در کنار دروس خارج اصول و خارج فقه و فلسفه و عرفان، به او حاشیه ملا عبدالله تدریس میکرد. این شرایط برای شاگردان دروس عالی […]
مرحوم امام نقل میفرمود: روزی طلبهای مازندرانی از مرحوم آقا تقاضا کرد که حاشیه ملا عبدالله (یکی از کتب مقدمات) را به وی درس بدهد. مرحوم آقا قبول کرد و در کنار دروس خارج اصول و خارج فقه و فلسفه و عرفان، به او حاشیه ملا عبدالله تدریس میکرد. این شرایط برای شاگردان دروس عالی ایشان خوشایند نبود. لذا از آن طلبه خواستند که آن درس را از شخص دیگری فرابگیرد، ولی او زیر بار نرفت. با خود آقا صحبت کردیم و به ایشان عرض کردیم: «بهتر نیست وقت خود را صرف درس اهمّ بفرمایید؟» ایشان فرمود: «انسانی از من تقاضایی کرده و من قدرت ادا داشتم و قبول کردم.»
بعدها فهمیدم که ایشان برای تربیت ما این کار را کردند، تا وقتی اصطلاحات و علوم بالاتری فراگرفتیم، دچار غرور نشویم و شأن خود را بالاتر از طلبه مقدماتخوان ندانیم.[1]
راوی: آیتالله نصرالله شاهآبادی
منبع: حدیث نصر، ص 134
[1]. مرحوم آیةالله میرزا هاشم آملی در این باره میفرماید: «یکی از خصایص استاد ما این بود که رحم و عطوفت و اخلاق اجتماعی شان در میان مردم طور خاصی بود و به این جهت، از علمای دیگر امتیاز داشتند . اگر به ایشان میگفتی سیوطی درس بگو، سیوطی میگفت، امثله هم میگفت، رسائل و مکاسب هم میگفت، لذا قدر ایشان بر اثر این تواضع و فروتنی که نشات گرفته از عطوفت ایشان بود مجهول مانده است. وقتی ما آمدیم قم، تهدید کردیم و تقاضا کردیم که ایشان درسی نگویند الا درس خارج» (عارف کامل، ص 12).
نظرات