در تهران در مسجد جامع که مدتها پیش از رفتن به قم در آنجا امامت داشت، فعالیت خود را ادامه داد و تا آخر هم در همین مسجد مشغول امامت بود. هم امامت میکرد، هم تدریس فقه و اصول داشت و هم شرح فصوص و عرفان میگفت. از شاگردان تهرانی ایشان میتوان به آقای ثقفی […]
در تهران در مسجد جامع که مدتها پیش از رفتن به قم در آنجا امامت داشت، فعالیت خود را ادامه داد و تا آخر هم در همین مسجد مشغول امامت بود. هم امامت میکرد، هم تدریس فقه و اصول داشت و هم شرح فصوص و عرفان میگفت. از شاگردان تهرانی ایشان میتوان به آقای ثقفی ابوالزوجه امام و آقای شیخ حسن قهرمانی اشاره کرد. مرحوم قهرمانی خیلی با استعداد بود و دلش میخواست در علوم مختلفه معلم ثالث بشود. یک وقت نزد مرحوم والد آمد و ایشان سؤالات متعددی از او پرسیدند. وقتی رفت، از پدرم سؤال کردم که چطور بود؟ فرمود: در رابطه با مسائل مختلف فلسفه و عرفان و فقه و اصول، جوابهای خیلی خوبی داد. قهرمانی خیلی به مرحوم والد معتقد بود و به یاد دارم در اولین سالگرد ایشان اشعاری را در وصفشان سروده بود.[1]
راوی: آیتالله نصرالله شاهآبادی
منبع: حدیث نصر
[1] مرحوم شیخ حسن قهرمانی در کنار تحصیل و تخصص در علوم حوزوی، به شعر و شاعری نیز علاقهمند بوده و فعالیتهایی در این زمینه داشته است. استاد منوچهر صدوقی سها در اینباره مینویسد: «مرحوم مبرور شیخ حسن قهرمانی قوچانی متوفای 5 / 3 / 1372 از افاخم شعرا و حکما و عرفای معاصر ما و به اصطلاح فضلای عصر قاجاری از “منتخبات روزگار” میبود …، آثار او عمدتاً عبارت است از مقادیری شعر بس ممتاز و شامخ و فخیم و نوعاً به “بحور نامطبوع” که البته بس مطبوع افتد، هم چون “معراجنامه” و “انساننامه” یا “شاهد و مشهود در شرح عوالم وجود” با کتابی “دین و دانش” نام آن و برخی آثار دیگر». (فصلنامه تخصصی پژوهش در ادیان جهان، شماره ششم و هفتم، ص 63)
نظرات