مرحوم شیخ یوسف بلورفروش، پدرِ آقای حاج شیخ حسن تهرانی از مدرسان حوزه علمیه قم، خوابی دیده بود که میپنداشت که خواب خوبی نیست و ناراحت بود. روزی بعد از نماز مرحوم والد، کنار درخت توتی که در مقابل مسجد چهلستون بود، خدمت مرحوم آقا آمد و دست ایشان را بوسید و خوابش را اینگونه […]
مرحوم شیخ یوسف بلورفروش، پدرِ آقای حاج شیخ حسن تهرانی از مدرسان حوزه علمیه قم، خوابی دیده بود که میپنداشت که خواب خوبی نیست و ناراحت بود. روزی بعد از نماز مرحوم والد، کنار درخت توتی که در مقابل مسجد چهلستون بود، خدمت مرحوم آقا آمد و دست ایشان را بوسید و خوابش را اینگونه نقل کرد: «خواب دیدم یکی از علماء چلوکبابی باز کرده و چلوکباب به افراد میدهد.» مرحوم آقا سه مرتبه فرمود: «خوشا به حال آن عالم»، سپس فرمود: «این عالِم با مقام غیب ارتباط دارد. به وسیله ارتباطش با غیب، فیض را از مقام غیبی میگیرد و در مقام شهود به صورت چلوکباب به بندگان خدا میدهد. کار ایشان کار انبیاء و اولیاء خداست». وقتی فرمایش ایشان تمام شد، مرحوم بلورفروش گفت: « آقا! خود شما را در خواب دیدم و آن عالم که عرض کردم شما بودید». مرحوم والد فرمودند: «الحمد لله».
منبع: كتاب حدیث نصر، خاطرات مرحوم آیتالله نصرالله شاهآبادی، بخش مرحوم والد
نظرات
ارسال دیدگاه برای این نوشته بسته می باشد.