از جمله اذکاری که مرحوم والد مکرر در مسجد جامع بر فراز منبر توصیه میکردند، خواندن آیه شریفه «وَ كَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَيْهِ بِالْوَصيد»[1] بود.[2] ایشان برای امان از گزند کلاب حیوانی و انسانی و جنیان میفرمود: عبارت «أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم وَ كَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَيْهِ بِالْوَصيد» را 22 مرتبه بخوانید […]
از جمله اذکاری که مرحوم والد مکرر در مسجد جامع بر فراز منبر توصیه میکردند، خواندن آیه شریفه «وَ كَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَيْهِ بِالْوَصيد»[1] بود.[2] ایشان برای امان از گزند کلاب حیوانی و انسانی و جنیان میفرمود: عبارت «أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم وَ كَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَيْهِ بِالْوَصيد» را 22 مرتبه بخوانید و بعد از آن به شش طرف خودتان بدمید تا انشاءالله تعالی در امان باشید.
در دوره رضا خانی، مرحوم والد به شاه و دستگاه حاکم انتقاد میکرد و از این جهت ترسی نداشت و مفتشهای حکومت هم در کمین ایشان بودند و پای منبر ایشان میآمدند تا در فرصت مناسب ایشان را دستگیر کنند. روزی مرحوم والد با عصبانیت فرمود: «شماها نمیتوانید مرا بی سروصدا بگیرید؟ نه ظهر میتوانید، نه شب! چون همیشه جمعیتی همراه من هستند که مانعاند. پس زمانش را از خودم بپرسید. من سحرها، حدود یک ساعت به اذان صبح تنها از خانه بیرون میآیم و گاهی هم این بچه، اشاره میفرمودند به من که در آن وقت خردسال بودم، با من است. آن وقت هم دیگر کسی نیست، چون سگها آن وقت خواباند و وقتی من این آیه «وَ كَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَيْهِ بِالْوَصيد» را میخوانم، دیگر هیچ سگی نمیتواند به من متعرض شود.»
من نیز از این ذکر بهرهها بردم و به دوستان بسیار توصیه کردم و آنها هم بهرمند شدند. از جمله در سفری که اخیراً با هواپیما به اعتاب مقدسه عراق مشرف شدم، قبل از فرودگاه در آخرین ایستگاه بازرسی همه مسافران را پیاده کردند و بارها را بیرون ریختند و سگ آوردند تا مطمئن شوند در میان مسافران مواد مخدر نیست. من از اتوبوس پیاده نشدم! سگی آوردند تا داخل اتوبوس را بگردند. وقتی به سمت اتوبوس رفتند، سر و صدای مردم بلند شد که حاجآقا داخل اتوبوس است و نباید سگ را داخل اتوبوس ببرید اما مأمور توجه نکرد. من به آنها اشاره کردم که نگران نباشید و همین ذکر را خواندم و به سگ فوت کردم و سگ دستهایش را روی رکاب اتوبوس گذاشت و آن مأمور هرچه تلاش کرد که سگ را داخل اتوبوس بیاورد، نتوانست. به او گفتم: تلاشت بیثمر است، این حیوان بالا نمیآید. او هم ناامید از اتوبوس ما سگ را برداشت و به سمت اتوبوس دیگری رفت و تا سگ را رها کرد، آن سگ داخلِ آن اتوبوس پرید و تا انتهای اتوبوس را بوکشید و بیرون آمد. این واقعاً عجیب بود.
منبع: حدیث نصر، ص 211
[1] سوره کهف، آیه 18
[2] توصیه به خواندن آیه «وَكَلْبُهُمْ بَاسِطٌ…» در سایر آثار مرحوم آیتالله شاهآبادی دیده میشود. در اعلامیهای که با عنوان «تجدید عهد اسلامی» شامل پنج دستورالعمل اخلاقی و اجتماعی از ایشان منتشر شده آمده است: «بسم الله الرحمن الرحیم الاسلام یعلو و لا یعلی علیه، ید الله فوق ایدیهم قال الله تعالی: قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ ما ثُقِفُوا إِلاَّ بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاس.»
مراد از قیام لله مجاهده با نفس میباشد و آن محتاج است به پنج چیز: اول: اعتصام به حبل الله که حاصل نشود مگر به اعتصام به حبل من الناس و آن معاهده با نائب امام علیهالسلام است بر ترک معصیت. دوم: سپر دوام وضو که الوضوء جنة و به منزلۀ زره و لباس مجاهد فی سبیل الله است. سوم: چون شیطان نفس حیله کند، او را رجم نماید به خواندن «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» و هر گاه سگ نفس هجوم آورد، او را به حربۀ خواندن «كَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالوَصِيدِ» خاکسارش کند. و چون نائرة شهوت زبانه کشد، آن را خاموش کند به گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم.» چهارم آنکه لا اقل یک نفر را هدایت کند برای معاهده مذکوره؛ پنجم آنکه لا اقل هفتهای یک روز برای جماعت حاضر شوند. و السلام علی من اتبع الهدی، احقر العباد محمدعلی بن محمد جواد اصفهانی.»
همچنین در کتاب منازل السالکین نیز به خواندن این آیه توصیه نمودهاند. در مباحث منزل توبه آمده است: «إنّه لابدّ للمحارب أُمور: أحدها: الجُنّة وهي دوام الوضوء . ثانيها: إذا
تهاجم عليه الشيطان وجنوده رجمهم بالاستعاذة. ثالثها: إذا تهاجم عليه نائرة خنزير الشهوة أطفاها بالتوسّل ببسم اللّه الرحمن الرحيم. رابعها: إذا ألهث عليه كلب النفس (..) بآية «وَكَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ»
نظرات
ارسال دیدگاه برای این نوشته بسته می باشد.