آرشیو

کارایی دین در روزگار بی‌دینی‌ها

کارایی دین در روزگار بی‌دینی‌ها

1402-02-04

از قم به تهران، در زمان خفقان رضاخان انسان حرکت‌های واقعاً جامعی از ایشان می‌بیند و مهمّ مسئله این است که در آن زمان، یک عارف عالم دیگری، یک شخصیتی مثل حاج شیخ عبدالکریم حائری، در همان خفقان زمان رضاخان می‌رود حوزه قم را حفظ می‌کند و نگه می‌دارد که این چراغ خاموش نشود[1] و […]

قرض‌الحسنه بی‌سابقه

قرض‌الحسنه بی‌سابقه

1402-02-04

بهترین و ارزشمندترین کارهایی که انسان بخواهد بکند از دیدگاه آیات و روایات، گمان نمی‌‌‌کنم چیزی بهتر از خدمت به مردم باشد. در باب قضای حاجت مؤمن، روایات تکان‌دهنده‌ای هست؛ مانند اینکه اگر انسان برای رفع گرفتاری شخصی حرکت بکند، مثل شخصی که وام می‌خواهد و من از آبرویم خرج بکنم و واسطه‌گری را انجام […]

قدر ایشان مجهول ماند

قدر ایشان مجهول ماند

1402-02-04

يكی از خصايص استاد ما اين بود كه رحم و عطوفت و اخلاق اجتماعی‌شان در ميان مردم بسیار خاص بود. به اين جهت، در میان علمای ديگر امتیاز داشتند. اگر به ايشان می‌گفتی سيوطی[1] درس بگو، سيوطی می‌گفت. امثله[2] هم می‌گفت. رسائل و مكاسب[3] هم می‌گفت. لذا قدر ايشان بر اثر اين تواضع و فروتنی، […]

قتل احمد کسروی

قتل احمد کسروی

1402-02-04

در سال‌های 1321 به بعد در مملکت در غوغای عجیبی بود. در زمان رضاخان و قبل از او، هجمه فرهنگی غرب به وسیله روشنفکران علیه تشیع شروع شده بود. اگر یک نگاهی به روزنامه‌های بعد از مشروطیت در سال‌های 1290 تا 1295 شمسی کنیم، می‌بینیم که چه نوع هجومی شروع شده و بسیاری از خوبی‌های […]

قاطرچی

قاطرچی

1402-02-04

ماجرای برخورد و مقاومت مرحوم شاه‌آبادی با رضاخان، از نقاط برجستۀ مبارزات سیاسی ایشان بود. میرزا هاشم آملی که از شاگردان ایشان بود در این باره چنین می‌گوید: «آيت‌الله شاه‌آبادی از آن خبيث ازل و ابد، رضاخان، تعبير می‌كرد به «قاطرچی» و «چاروادار»، و در سخنرانی‌های خود هم به همين‌گونه از او ياد می‌كرد.»

فهمیدم اهل کار است

فهمیدم اهل کار است

1402-02-04

مرحوم حجت الاسلام و المسلمين سيد احمد خمينی (ره) نقل می‌كنند: يك روز امام خمینی (ره) با مرحوم آقای الهی، كه از شخصيّت‌های عارف‌مسلك قزوين بود، در قم ملاقات می‌كنند و در جريان اين ملاقات مرحوم شاه‌آبادی را می‌بینند. امام در اين باره فرمودند: «در مدرسۀ فيضيه ايشان را ملاقات كردم و يك مسئلۀ عرفانی […]

عیالات متعدد

عیالات متعدد

1402-02-04

مرحوم دارالبتول زن اول پدرم بودند که اصفهانی هم بود. وقتی که برادر بزرگ ما، آقا جواد، سرطان گرفتند و فوت کردند، ایشان گفتند که من دیگر نمی­‌توانم هم‌­خواب تو باشم، تو فکری برای خودت بکن. پدر من این‌­طور که تعریف می‌­کردند، در بچگی وقتی که می­‌خواستند بروند و مدرسه درس بخوانند، جیب آخوندی­‌شان را […]

عمل به وظیفه

عمل به وظیفه

1402-02-01

در طول این مدت همواره نه بیم از این داشتندکه متعرضشان بشوند، زندان‌شان ببرند، بگیرندشان، اعدام‌شان بکنند؛ هرگز چنین تصوری نداشتند و برایشان فرق نمی‌کرد، «من وظیفه‌ام این است که راه را ادامه بدهم» و این راه را ادامه می‌دادند. منبر ایشان یک صندلی کوچکی بود که در مسجد استفاده می‌کردند که هنوز هم شاید […]

علوم عقلی در قم

علوم عقلی در قم

1402-02-01

استقبال حوزه از مرحوم والد به نحوی بود که شخصیت‌های بزرگی مثل مرحوم حاج میرزا محمد کبیر – با اینکه مشی ضد فلسفی داشت – با ایشان جلسات بحث در علوم عقلی برقرار کرد و از ایشان استفاده می‌نمود. مادرم نقل می‌کرد: «سفری مرحوم آقا به تهران رفته بودند. روزی آقای کبیر به منزل آمد […]

علمی که من دارم ارزش دارد

علمی که من دارم ارزش دارد

1402-02-01

عده‌ای شایع کرده بودند مرحوم والد حکیم است و مجتهد در فقه و اصول نیست. روزی در تهران یک نفر که برای پرداخت سهم مبارک امام (ع) نزد ایشان آمده بود، از ایشان خواست که اجازه‌های اجتهادشان را ببیند! ایشان که به شدت از این عمل ناراحت شده بودند از همسرشان خواستند صندوقی را که […]