آرشیو

نصف صفحه پیش از تشییع پسر

نصف صفحه پیش از تشییع پسر

1402-02-05

یک روز امام در موعد مقرر برای درس به مسجد شیخ انصاری در نجف تشریف‏ آورده بودند، در حالی که هنوز همۀ شاگردان حضور نداشتند. ایشان پس از ورود به‏ مسجد، طبق معمول کنار منبر نشستند تا پس از لحظاتی برای تدریس به منبر تشریف‏ ببرند؛ ولی چون با غیبت بعضی از شاگردان مواجه شدند، […]

نام خانوادگی: شاه‌آبادی

نام خانوادگی: شاه‌آبادی

1402-02-05

مدت 17 سال در تهران، در همین خیابان بهارستان و جمهوری اسلامی فعلی که آن زمان به شاه‌آباد مشهور بود، ایشان اقامه جماعت کردند و وظایف دینی و فرهنگی خود را انجام می‌دادند. از این جهت بود که مشهور شدند به شاه‌آبادی. وگرنه به عنوان اینکه انتخاب نام و فامیلی برای خود کرده باشند، این‌چنین […]

موی عزرائیل

موی عزرائیل

1402-02-05

مرحوم والد بعد از فوت پدر، از اصفهان برمی‌گردند به تهران. روح دینداری و امر به معروف و نهی از منکر از همان کودکی و سنین خیلی پایین در ایشان خیلی زنده بود. خود ایشان نقل کردند که رسیدیم به کاروانسرای مورچه‌خوار. نگاه کردم دیدم کاروانسرا را آب‌پاشی کرده‌اند. این طرف و آن طرف دالان […]

مهارت در فقه و اصول

مهارت در فقه و اصول

1402-02-05

مهارت آقای شاه‌آبادی تنها در فلسفه و عرفان نيست، بلكه مهارت ايشان در فقه و اصول بيش از فلسفه است. ولی آن جنبه عرفان ايشان، فقه و اصول ايشان را پوشاند و سبب شد كه معروفيت ايشان در فقه و اصول‌ مكشوف نشود.[1] راوی: آیت‌الله‌العظمی میرزا هاشم آملی [1] عارف کامل، ص 13

مهارت معجزه‌وار در خطابه

مهارت معجزه‌وار در خطابه

1402-02-05

خصيصۀ ديگر استاد مترجَم ما اين بود كه ايشان مهارتی داشتند در خطابه. قرب يك ساعت و نيم در مسجد جامع تهران، ايستاده فرمايش می‌فرمودند. من يكی از آن خطابه‌ها را به ياد دارم كه در يك مجلس در قم، كه بزرگان هم در مجلس بودند، اين مهارت ايشان به اوج رسيد. در آن مجلس، […]

من عرفان می‌خواهم

من عرفان می‌خواهم

1402-02-05

آيت‌الله حاج آقا نصرالله شاه‌آبادی نقل می‌كنند كه امام خمينی (ره) فرمودند: «من پس از آنكه توسط يكی از منسوبين[1] مرحوم آقای شاه‌آبادی با ايشان آشنا شدم، از مدرسۀ فيضيه به دنبال ايشان آمدم و اصرار كردم كه با ايشان يك درس داشته باشم. آقای شاه‌آبادی ابتدا قبول نمی‌كردند. بالآخره فكر كردند بنده فلسفه می‌خواهم […]

من احتیاجی به این پول‌ها ندارم!

من احتیاجی به این پول‌ها ندارم!

1402-02-05

آیت‌الله شاه‌آبادی در سال 1314 در اوج اقتدار رضاخانی به تهران برمی‌گردند و مبارزه را با حکومت پهلوی اول و بعد از شهریور 20 با پهلوی دوم به طور جدی، قاطع و سرسختانه ادامه می‌دهند. سخنرانی‌های ایشان در مسجد بازار تهران همه حاکی از یک روح مبارز سرسختی است که لحظه‌ای نه در اثر تهدیدها […]

مکاسب در بازار

مکاسب در بازار

1402-02-05

این را من از یكی از شاگردان ایشان بعدها شنیدم كه ایشان مكاسب در مسجد درس می‌دادند. می‌گفتند كه این مسئله كسب به گوش بازاری‌ها بخورد كه بدانند چه كار می‌كنند. مطلبی را آن فرد از پدرم نقل كردند و گفتند چون از آنجایی هم كه من كاسب هستم، می‌گفت دستور بر این است كه […]

معرفی به امام خمینی

معرفی به امام خمینی

1402-02-04

بنده پس از مدتی رفتم به قم جهت تحصیل، خدمت مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری. چندین سال بعد، آیت‌الله شاه‌آبادی به من پیغام دادند تا برایشان خانه‌ای اجاره کنم و من در محله عشقعلی منزلی اجاره کردم و ایشان در سال 1347 قمری به قم آمدند و در همان محله تدریس را شروع کردند. در […]

مصنوعات اروپایی

مصنوعات اروپایی

1402-02-04

روزی در خدمت ایشان رفتیم به دیدن مرحوم خلیلی، پدر محمود خلیلی که یک زمان رئیس برق تهران بودند که پدر گاز بتان بودند. پدر ایشان مریض بودند. با مرحوم والد و عموزاده‌ام به عیادت ایشان رفتیم. در اتاقی که نشسته بودیم، اتاق کوچکی بود. از همین مبل‌های معمولی که آن زمان خیلی مرسوم نبود […]