از دیگر ارکان اندیشه سیاسی مرحوم شاهآبادی، آمیختگی دین و سیاست است. او که سیاست را عبارت از «تدبیر در جریان مصالح نوعیه و منع از تحقق مفاسد آنها» تعریف میکند، میان آن با تزویر و تدلیس و شیطنت جدایی میافکند و چنین سیاستی را تحریف در مفهوم سیاست میشمرد. از نظر ایشان، قوانین و […]
از دیگر ارکان اندیشه سیاسی مرحوم شاهآبادی، آمیختگی دین و سیاست است. او که سیاست را عبارت از «تدبیر در جریان مصالح نوعیه و منع از تحقق مفاسد آنها» تعریف میکند، میان آن با تزویر و تدلیس و شیطنت جدایی میافکند و چنین سیاستی را تحریف در مفهوم سیاست میشمرد. از نظر ایشان، قوانین و احکام الهی را که در جهت مصالح و مفاسد واقعی اجتماعی تشریع شدهاند، در واقع میتوان سیاسات الهیه نامید. چون تدبیر در جریان همان مصالح و عدم ظهور همان مفاسد است.[1]
حدود و دیات از سیاسات اسلامند برای جلوگیری از منهیات و پیشرفت اوامر، لذا ازتدابیر الهیهاند و لذا وقتی قصاص در جامعه اجرا شد، با جریان این حکم سیاسی الهی، حفظ نفوس میشود و مردم از حیث حبّ ذات و حبّ بقا، مرتکب این فعل قبیح نخواهند شد.
در اندیشه آقای شاهآبادی حتی طهارت و صوم و صلوة و زکوة و حج نیز بر سیاست مشتمل است، و «لذا میتوان علیالتحقیق گفت که دین اسلام، دین سیاسی است.» [2]
اگرچه معالاسف آثار زیادی از مرحوم شاهآبادی بر جای نمانده است، همان مقدار آثار ایشان نیز غنیمت و ذیقیمت است. از جملۀ آثار ایشان شذرات المعارف است[3] که در آن نکات مهمی از اندیشۀ سیاسی ایشان منعکس است. در بخشی از این کتاب در تأکید بر سیاسی بودن دین اسلام میفرماید:
«قرآن مجید با اسلام انفرادی مناسبت ندارد، زیرا که قرآن نمیفرماید بهتنهایی نماز کن، بلکه علاوه بر آن، تولید نمازگذار و اقامۀ صلوة را در عهدۀ مسلمین گذارده. قرآن نمیفرماید: تنها تحرز از زنا نما، بلکه علاوه [بر آن] حفظ عقد و منع از وقوع زنا را در عالم از وظایف ما مقرر فرموده.[4]»
از دید آیتاللّه شاهآبادی، قناعت به اسلام انفرادی از اسباب مهلکه است و بسط معارف و حقایق دیانت در حدود ممالک اسلامی، بهمنزلۀ ریسمان نبوت و ولایت است و موجب ارتباط با مقام مقدس حضرت حجتبنالحسن (عجلاللهفرجه) میگردد.[5]
به طوری که از خطوط کلی بالا کاملاً مشهود است، آنچه مرحوم شاهآبادی پیرامون سیاست به مفهوم صحیح آن، با سیاست به معنای خدعه و فریب بیان میکند و میان آن را با دین پیوند و هماهنگی میبیند و دین اسلام را دینی جمعی و سیاسی میشمرد، همان خطوط کلی است که اساس اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی را تشکیل میدهد و از اینجاست که میتوان نتیجه گرفت و آنچه در اندیشۀ آقای شاهآبادی به صورت کُمون و ناآشکار وجود داشت، به صورت کامل، در قالب شرح و تفصیل و ارائه نظریههای ملکوتی توسط حضرت امام شعلهور گردید و در دهههای بعد، آن اندیشهها بود که چراغ انقلاب اسلامی را برافروخت و جهان را تکان داد.
منبع: جعفرپیشه فرد، مصطفی، «اندیشۀ سیاسی آیتالله شاهآبادی و نقش آن در اندیشۀ سیاسی امام خمینی (س)»، مجله حکومت اسلامی، سال هفتم، شماره دوم، ص 82-102
[1] نک به: شذرات المعارف، الشذرة الثانیه، ص 10 و 11، نهضت زنان مسلمان، 1360ش.
[2] همان، ص 11
[3] الشَذْر: قِطَعٌ من الذَهَب یلقط من المعدن من غیر اذابة الحجارة و الشذر ایضاً: صغار اللؤلؤ. بنابراین به قطعههای کوچک طلا یا مروارید در زبان عرب شَذْر و به یک قطعه از آن «شذرة» میگویند و جمع آن «شَذَرات» است. نک به ابن منظور، لسان العرب، ج 7، دار احیاء التراث العربی، لبنان، 1416ق.
[4] شذرات المعارف، ص 4
[5] همان، ص 6 و 7
نظرات