کلام ایشان در بین مردم نافذ بود، به گونهای که از قدرت مردمی بسیار بالایی برخوردار بودند. فرزند ایشان، آیتالله محمد شاهآبادی، از قول پدر نقل میکنند: «آن زمان که ما تهران بودیم طبیبی بود به نام دکتر ایوب که آلات موسیقی آورده بود و در منزل به دخترانش موسیقی تعلیم میداد، به طوری که […]
کلام ایشان در بین مردم نافذ بود، به گونهای که از قدرت مردمی بسیار بالایی برخوردار بودند. فرزند ایشان، آیتالله محمد شاهآبادی، از قول پدر نقل میکنند:
«آن زمان که ما تهران بودیم طبیبی بود به نام دکتر ایوب که آلات موسیقی آورده بود و در منزل به دخترانش موسیقی تعلیم میداد، به طوری که سر و صدایش محله را پُر کرده بود. ما کسی را فرستادیم که بگو: «این کار خلاف شرع است، نکن!» دکتر جواب داده بود: «اگر قدرت دارید، خودتان جلوگیری کنید، یا از دولت کمک بگیرید تا جلوگیری کند، وگرنه من وظیفه دارم به دخترانم تعلیم دهم.»
گفتیم خیلی خوب! روزهای جمعه که جلسه داشتیم، بعد از منبر به مردم گفتیم: «وظیفۀ همۀ شما این است که از فردا هر کدام بروید جلو مطب دکتر ایوب، در را باز کنید و بگویید: سلام علیکم! آن کاری که شما میکنید خلاف شرع است، نکن. همین را بگویید و برگردید.» چند روزی پیدرپی، مردم یکی پس از دیگری میرفتند و همین جمله را میگفتند و برمیگشتند. بعد از چند روز، وقتی در بین راه دکتر ما را دید، از شدت خنده نتوانست «سلام علیک» کند و بعد گفت: «حقاً این قدرتی که شما دارید، هیچکس ندارد.»
نظرات