البته این علاقۀ شاگرد و استاد، دوطرفه بود. پدر ما هم به مرحوم امام بسیار علاقه داشت. علت این محبوبیت، علاوه بر طلبگی و سیادت وی، استعداد و خوشفهمیِ ایشان بود. ایشان مطالب را سریع میگرفت و قدرت حفظ و تحلیل سرشاری داشت. از سوی دیگر علاقه ویژه امام به درس مرحوم پدر، سبب شده […]
البته این علاقۀ شاگرد و استاد، دوطرفه بود. پدر ما هم به مرحوم امام بسیار علاقه داشت. علت این محبوبیت، علاوه بر طلبگی و سیادت وی، استعداد و خوشفهمیِ ایشان بود. ایشان مطالب را سریع میگرفت و قدرت حفظ و تحلیل سرشاری داشت. از سوی دیگر علاقه ویژه امام به درس مرحوم پدر، سبب شده
بود آمادگیِ بیشتری برای ثبت و ضبط مطالب مرحوم والد داشته باشد. میتوان گفت که تعلیقات فصوص و مصباحالانس مرحوم امام، تقریر افادات مرحوم والد است.
یکی از موارد نمود علاقه مرحوم پدرم به امام، زمانی بود که وی برای دیدن پدرم به تهران میآمد. پدرم میفرمود: «هر وقت آقا روحالله به تهران آمد، مبادا ایشان معطل شود و اگر خواب بودم، مرا بیدار کنید و نگویید من خواب هستم». به همین دلیل ما هم هوشیار بودیم و برای ایشان فوری در را باز میکردیم. امام هم تشریف میآوردند و خدمت مرحوم والد میرفتند.
مرحوم امام با اینکه اساتید بزرگی داشتند، اما هرگاه از ایشان مطلبی نقل میکرد، با تعبیر «شیخ عارف کامل ما شاهآبادی روحی فداه». از ایشان یاد میکرد. در پیامی که به مناسبت شهادت اخوی ما حاجآقا مهدی ارسال کردند، نوشته بودند: «شيخ بزرگوار ما حقاً حق حيات روحانى به اين جانب داشت، كه با دست و زبان از عهده شكرش برنمىآيم». اینگونه مرحوم امام مجذوب و شیفته ایشان بود.
راوی: آیتالله نصرالله شاهآبادی
منبع: حدیث نصر
نظرات