ماجرای پوست مرغ

ماجرای پوست مرغ
1402-06-28
35 بازدید

مرحوم آیت‌الله نصرالله شاه‌آبادی می‌فرماید: در جلسه‌ای که مرحوم والد و حاج شیخ و جمعی از مؤمنان حضور داشتند، شخصی پوست مرغ را نمی‌خورد و می‌گفت احتیاط می‌کند. مرحوم والد فرمود: «این جلدِ گاو است که مورد احتیاط است، نه پوست مرغ! به جای این در حقوق الهیه احتیاط کنید و آن را در جایی […]

مرحوم آیت‌الله نصرالله شاه‌آبادی می‌فرماید:

در جلسه‌ای که مرحوم والد و حاج شیخ و جمعی از مؤمنان حضور داشتند، شخصی پوست مرغ را نمی‌خورد و می‌گفت احتیاط می‌کند. مرحوم والد فرمود: «این جلدِ گاو است که مورد احتیاط است، نه پوست مرغ! به جای این در حقوق الهیه احتیاط کنید و آن را در جایی مصرف کنید که رضای امام زمان علیه‌السلام در آن باشد. بردن وجوهات از شهری به شهر دیگر احتیاط دارد. در این موارد احتیاط کنید، نه در پوست مرغ!»[1]

آیت‌الله شبیری زنجانی تفصیل این جریان را به این شکل نقل کرده‌اند:

آخوند ملا علی همدانی نقل می‌کرد: برخی قمی‌ها گفته بودند: «وضع ما خوب نیست، ولی این آقایان سورچرانی می‌کنند.» آقای حاج شیخ عبدالکریم برای همین جهت در مجالس سور شرکت نمی‌کرد تا به خوش‌گذرانی متهم نشود، ولی استثنائاً در جشن ولادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در منزل مرحوم حاج میرزا محمدعلی ادیب تهرانی به عنوان تیمن و تبرک شرکت می‌کرد.

مرحوم حاج ادیب برای موالید معصومین علیهم‌السلام جشن می‌گرفت و از میان آن مجالس، غذای دو مجلس چرب‌تر بود (البته شخصی در تهران بانی بود): یکی ولادت حضرت زهرا علیهاالسلام و ظاهراً دیگری را هم جشن نیمه شعبان ذکر کرد. در آن موقع مرغ ماشینی نبود، بلکه مرغ طبیعی بود و به‌ندرت برای مهمانی‌ها مرغ می‌کشتند. آقای آخوند همدانی می‌گفت: چون مجلس بانی داشت، برای هر دو نفر یک مرغ گذاشته بودند. آقای حاج شیخ و آقای شاه‌آبادی و آقای سید صدر الدین صدر هم تشریف داشتند. من هم بودم.

آقای صدر گفت: آقای حاج‌آقا حسین قمی احتیاط می‌کند و پوست مرغ را نمی‌خورد. گفتم: چرا نمی‌خورد؟ چیز لذیذی‌ست. آقای صدر گفت: حاج‌آقا حسین می‌گوید: چون بعضی از فقها گفته‌اند که یکی از محرمات ذبیحه، پوست آن است. آقای شاه‌آبادی رو کرد به من و گفت:

«پوستی که بعضی از فقها گفته‌اند از محرمات ذبیحه است، آن پوستی‌ست که در همدان شما درست می‌کنند، نه پوست مرغ؛ وانگهی، چون بعضی از فقها گفته‌اند پوست حرام است، احتیاط می‌کند! آیا شده است ایشان احتیاط کند پولی را که از شهر‌های دیگر مثلاً از مشهد می‌برند، ایشان از گرفتن آن امتناع کند و بگوید چون محقق که من افقه‌الفقهاء است فرموده که نمی‌شود وجوه را از شهری به شهری منتقل کرد، من نیز امتناع می‌کنم؟!»

آقای حاج شیخ فرمود: «آقا قرار نبود از این صحبت‌ها مطرح شود.»[2]

[1] حدیث نصر، آیت‌الله نصرالله شاه‌آبادی

[2] جرعه‌ای از دریا، ج2، ص 500؛ مصاحبه شفاهی با معظم له

برچسب‌ها:, , , , , , , , , ,