اثبات توحید از دو فطرت

اثبات توحید از دو فطرت
1402-01-28
49 بازدید

بدان که مفسرین، از عامه و خاصه، هر یک به حسب طریقۀ خود، طوری بیان کیفیت فطری بودن دین یا توحید را کرده‌اند. و ما در این اوراق بر طبق آراء آن‌ها سخن نگوییم، بلکه در این مقام آنچه از محضر شریف شیخ عارف کامل، شاه‌آبادی دام ظله، که متفرد است در این میدان، استفاده […]

بدان که مفسرین، از عامه و خاصه، هر یک به حسب طریقۀ خود، طوری بیان کیفیت فطری بودن دین یا توحید را کرده‌اند. و ما در این اوراق بر طبق آراء آن‌ها سخن نگوییم، بلکه در این مقام آنچه از محضر شریف شیخ عارف کامل، شاه‌آبادی دام ظله، که متفرد است در این میدان، استفاده نمودم بیان می‌کنم، گرچه بعضی از آن‌ها به طریق رمز و اشاره در کتب بعضی از محققین از اهل معارف هست، و بعضی از آن به نظر خود قاصر رسیده است.

[…] بدان که از فطرت‌هایی که «فَطَرَ النّاسَ عَلَیها[1]»، فطرت تنفر از نقص است، و انسان از هر چه متنفر است، چون در او نقصانی و عیبی یافته است از آن متنفر است. پس عیب و نقص مورد تنفر فطرت است، چنانچه کمال مطلق مورد تعلق آن است. پس متوجهٌ الیهِ فطرت باید واحد و احد باشد، زیرا که هر کثیر و مرکبی ناقص است، و کثرت بی‌محدودیت نشود، و آنچه ناقص است مورد تنفر فطرت است، نه توجه آن. پس، از این دو فطرت، که «فطرت تعلق به کمال» و «فطرت تنفر از نقص» است، توحید نیز ثابت شد.[2] بلکه استجماع حق جمیع کمالات را و خالی بودن ذات مقدس از جمیع نقایص نیز ثابت گردید. و سورۀ مبارکۀ توحید که نسبت حق جل و علا را بیان می‌فرماید، به حسب فرمودۀ شیخ بزرگوار ما روحی فداه، از هویت مطلقه که متوجهٌ الیهِ فطرت است و در صدر سورۀ مبارکه[3] به کلمۀ مبارکۀ «هُوَ» اشاره به آن شده است، برهان بر شش صفتی است که در دنبالۀ آن مذکور است.

منبع: چهل حدیث، امام خمینی (ره)، ح 11، ص 181-185؛ برگرفته از عارف کامل، ص 111-113

[1] روم 30

[2] مرحوم آیت‌الله‌العظمی شاه‌آبادی در کتاب رشحات‌البحار خود، در ذیل آیۀ 18 سورۀ کهف (وَ إِذْ قالَ مُوسي‏ لِفَتاهُ لا أَبْرَحُ حَتَّي أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُباً) چنین می‌فرماید: «بدیهی است که انسان بما هو انسان، نه بما هو موسی (ع)، عاشق ارتقا به کمال نفس خویش است. به طوری که عشق وی در این کمالات محدود فرونمی‌نشیند و از آنجایی که فطرت معصوم از خطاست و عشق نیز قوی‌ترین براقی است که باعث وصول به معشوق می‌شود، پس باید به وجود کمال غیرمتناهی در دار تحقق و نیز امکان وصول به آن، که همان مبدأ و معاد است، حکم نمود. این است که موسی برای وصی خود، یوشع، عشق خود را با دوام طلب خود تا رسیدن به در معشوق خویش، یعنی انسان کامل که محل اجتماع بحر وجوب (به خاطر فنای خود در آن) و بحر امکان (به خاطر بقای خود به آن) اظهار داشت.» رشحات‌البحار، مترجم: زاهد ویسی، چاپ سوم، ص 460

[3] منظور سورۀ توحید است.

برچسب‌ها:, , , , , , , , ,