آرشیو

حکیم شاه‌آبادی جامع میان فلسفه و عرفان

حکیم شاه‌آبادی جامع میان فلسفه و عرفان

1403-03-05

گمان می‌کنم اشخاصی که از این معارف دم می‌زنند شاید سه جماعت باشند. یک عده فیلسوف محض هستند، یک عده عارف محض هستند و یک عده هم حکیم هستند. البته امروز حکمت را مرادف با فلسفه استنباط می‌کنند، ولی یقیناً این غلط است. هیچ شک و شبهه‌ای نیست که حکمت یک مقوله است و فلسفه […]

امام متبحر و منغمر در عرفان بودند

امام متبحر و منغمر در عرفان بودند

1402-06-29

گفتند اولی كه ایشان[=امام خمینی] مرحوم آقای شاه‌آبادی را در قم دیده بودند، یك كسی گفته بود آنكه شما دنبالش می‌گردید، این است. مرحوم شاه‌آبادی چند سالی هم در قم مانده بودند. ایشان [=امام خمینی] گفتند كه من و فلانی – یك كس دیگری را اسم آوردند، كه من حالا یادم نیست – دو نفری […]

نمی‌دانید ایشان چه گوهری بود

نمی‌دانید ایشان چه گوهری بود

1402-04-20

یک بار امام رضوان‌الله‌علیه از من سؤال کردند: الآن امامت مسجد مرحوم آقا با کیست؟ گفتم: گویا سرنوشت این مسجد و شبستان با عرفان و فلسفه عجین شده است، چون بعد از ایشان آقای سید حسن احمدی علون‌آبادی و بعد هم آقای سید ابوالحسن رفیعی امامت مسجد را عهده‌دار شدند. امام که از جملات من […]

از عموم مردم تا شاگردان خاص

از عموم مردم تا شاگردان خاص

1402-02-05

درس‌‌هایی که ایشان در مسجد داشتند، یک زمانی بود که کارهای عمومی را انجام می­‌دادند؛ برای اینکه مردم بتوانند درست نماز بخوانند و درست روزه بگیرند و هم زندگی آن‌‌ها تأمین بشود. بعد یک زمانی برای افرادی که خاص بودند، تفسیر قرآن و معارف اسلامی و عرفان را درس می‌دادند؛ البته درس عرفان را افراد […]

اهل بیت استاد

اهل بیت استاد

1402-02-05

امام در ایام تحصیل‌شان به‌طوری مجذوب مرحوم حاج میرزا محمدعلی‏ شاه‏‌آبادی، عموی بنده، شده بودند که دیگر درس عرفان ایشان را ترک نمی‌‏‌کردند. با اینکه‏ خیلی‌‌ها شاگرد ایشان بودند و می‌‏رفتند و می‌‌آمدند و درس را ترک می‏‌کردند و حضورشان‏ در درس به طور مستمر و دائم نبود، اما امام دائم شرکت می‏‌کردند و به […]

استاد امام

استاد امام

1402-02-05

امام از جمله فلسفه را خوانده و در سنین 25، 26 سالگی بود به دنبال یک استاد عرفان عملی بودند. در بین هم‌­درسی­‌ها و هم­‌مباحثه‌­ای‌­های امام، یکی از فرزندان آقای شاه‌‌آبادی با ایشان هم‌­درس بود.[1] امام روزی موضوع را می­‌گویند. نمی‌­دانم آقا روح‌­الله یا آقا نورالله بوده ـ به نظرم آقا نورالله صحیح است ـ […]

آغاز آشنایی با امام خمینی

آغاز آشنایی با امام خمینی

1402-02-05

روز مبعث سال 1363 ش. بود که بعد از شهادت اخوی حاج آقا مهدی، به دیدار امام رفتم.[1]بنا بود آقا سعید، اخوی‌زاده ما (پسر حاج آقا مهدی)، را به دست امام ملبس به لباس روحانیت کنیم. لذا با هم به جماران رفتیم. آیت‌الله خامنه‌ای و هیئت دولت و عده‌ای دیگر از مسئولان از جمله آقای […]

استمرار در بندگی

استمرار در بندگی

1402-02-05

شخصیاتی که مراحل معرفتی و کمال عرفانی را طی کردند، ادعایی ندارند. هرگز از ایشان شنیده نشده که من چه هستم و چه می‌کنم و چه می‌خواهم، ولی عملاً در بندگی خدا استمرار داشتند؛ یعنی کسی که در تمام عمرش آنچه را که ما دیدیم و تا آخر در عبادات شبانه‌اش، روزانه‌اش، گفتارش، قدمش، هرچه […]

استکان عرفان

استکان عرفان

1402-02-05

ایشان یک فردی بودند که عارف بودند. علما گاهی اوقات نمی­‌توانستند ببینید علم حکمت با علوم دینی دیگر خیلی تفاوت دارد. عرفان و علم توحید یک مقدار تفاوت دارد. البته علم عرفان با تمام مشخصات، اگر کسی علم عرفان بخواند و بخواهد برود مجتهد بشود و علم دین را یاد بگیرد، قاتی می‌­کند؛ چنان­که بعضی‌ها […]

از امتناع تا پذیرش

از امتناع تا پذیرش

1402-02-05

ظاهراً آیت‌الله شاه‌آبادی برادرزاده‌ای داشتند به نام حاج‌آقا میرزا ناصر شاه‌آبادی[1] که این حاج‌آقا میرزا ناصر با امام آشنا بوده است. وقتی آیت‌الله شاه‌آبادی به قم تشریف می‌آورند، به امام عرض می‌کنند که آن گمشده‌ای که تو داشتی الآن اینجاست. امام خودشان در تعبیراتشان گفتند که رفتم سؤالی بکنم و محکی بزنم و تستی بکنم، […]